عمران صلاحي

مشاور شركت بيمه پارسيان

عمران صلاحي

۳۲ بازديد ۰ نظر

به ايوان پر از مهتابت آمدم

به خوابت آمدم

در باغ هاي خوابت

حوضي بلور ديدم

فواره اي در آن آواز مي خواند

يك خوشه نور چيدم

كنار آن حوض آواز

مردي ديدم كه چهره اش روشن بود

مردي كه در شيدايي

خيلي شبيه من بود.


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد