فكرش نباش مال كسي جز تو نيستم
ديگر به فكر هم نفسي جز تو نيستم
عشق تو خواست با تو عجينم كند كه كرد
وقتي به عمق من برسي جز تو نيستم
بعد از چقدر اين طرف و آن طرف زدن
فهميده ام كه در هوسي جز تو نيستم
يك آسمان اگر چه به رويم گشوده اند
من راضيم كه در قفسي جز تو نيستم
حالا خيالم از تو كه راحت شود، عزيز!
ديگر به فكر هيچ كسي جز تو نيستم
داستان كوتاه آموزنده
داستان كوتاه آموزنده71
داستان كوتاه آموزنده61