اي فرصت نسيم براي وزندگي
پروانۀ پرنده براي پرندگي
اي اهتزاز روح به بوي نسيم دوست
امكان دل براي تكان و تپندگي
ليلايي تو را همه مجنون كوه و دشت:
باد دوندگي و غزال رمندگي
در بند خويش بودن معناي عشق نيست
چونانكه زنده بودن، معناي زندگي
غرق عرق ز دست دل سركش خودم
شرمندگي است پيش تو اظهار بندگي