خدا تو را به همان صورتي كه مي خواهم
قلم به دست گرفت و كشيد همراهم
كسي به نام من از ساعت جهان گم شد
همان دقيقه كه پيدا شدي سر راهم
قبول دارم تقصير سر به زيري توست
اگر رسيد به آن سيب، دست كوتاهم
پر از ظرافت و زيبايي زني اما
تو را به خاطر اين چيزها نمي خواهم
به كاسۀ كلمات زمين نمي گنجي
براي درك تو درمانده است الفبا هم
تو دوست داري شهر مرا و عادت كرد
به كفش هاي تو پس كوچه هاي اين جا هم
داستان كوتاه آموزنده
داستان كوتاه آموزنده71
داستان كوتاه آموزنده61