ز بس گل كه در باغ مأوا گرفت
چمن رنگ ارژنگ مانا گرفت
شبم نافۀ مشك تبت نداشت
جهان بوي مشك از چه معنا گرفت
مگـر چشم مجنون به ابر اندر است
كه گل رنگ رخسار ليلا گرفت
به مي ماند اندر عقيقش قـدح
سرشكي كه در لاله مأوا گرفت
قدح گـير چندي و دنيا مگـــير
كه بدبخت شد آنكه دنيا گـرفت
سـر نرگس تازه از زر و سيم
نشان سر تاج كسري گرفت
چو رهبان شد اندر لباس كبود
بنفشه مگر دين ترسا گرفت؟
داستان كوتاه آموزنده
داستان كوتاه آموزنده71
داستان كوتاه آموزنده61