من كشوري نبوده ام، ايجاد كن مرا!
در مرز من بيا، برو، آباد كن مرا
من مجمع الجزاير تنهايي و غمم
پهلو بگير پهلوي من، شاد كن مرا
من را كه ريشه هاي درختي شكسته ام
قايق بساز از تنش، آزاد كن مرا
در جاي جاي خاك تنم رد پاي توست
گاهي تو هم به نام وطن ياد كن مرا
بگذار با تو بگذرم از ساحل سكوت
دور از همه، همه، همه فرياد كن مرا