زن پاييز برهنه مي شود
روي برگهاي افتاده مي رقصد
هواي عاشقي ديوانه اش مي كند
زن پاييز زرد مي شود
با مردان دور، مي خوابد
با كشيشان واتيكان در مي آميزد
عاشق افسران انقلابي مي شود
و خيابان هاي شهر را قرق مي كند
زن پاييز مست مي شود
ستاره دنباله دار مي شود
تكثير مي شود
و باز گم مي شود
زن پاييز دور مي شود
و جهاني را به دنبال خودش مي كشد.