اي عشق دل دوباره غبار هوس گرفت
از من گلايه كرد و تو را دادرس گرفت
دل باز هم بهانۀ رفتن گرفت و باز
تا بال و پر گشود سراغ از قفس گرفت
گفتم به هيچكس دل خود را نمي دهم
اما دلم براي همان هيچكس گرفت
افسردگي به خسته دلي از زمانه نيست
افسرده آن دلي است كه از همنفس گرفت
لبخند و ريشخند كسي در دلم نماند
هر كس هر آنچه داد به آيينه پس گرفت