ماه تابان پيش رويت تكه سنگي بيش نيست
وسعت دريا، كنارت تُنگ تَنگي بيش نيست
شهد نابي را كه مي دانند جاري در بهشت
پيش شيريني لب هايت شرنگي بيش نيست
شهرت بالابلنداني كه جفت فتنه اند
در ترازوي گلندام تو ننگي بيش نيست
اين دل اژدر كه مدت هاست خون مي خورده است
در كشاكش پيش ماه تو پلنگي بيش نيست
سرنوشت اين جهان، خود را بيارايي اگر
از براي بار سوم نيز جنگي بيش نيست