حميد مصدق

مشاور شركت بيمه پارسيان

حميد مصدق

۲۶ بازديد ۰ نظر

وقتي ...

در سطر سوم شعرم

ديدم كه واژه ها تهي از تو

از چلۀ كمان خيالم گذشته است

و هيچ واژه اي

و هيچ سطر شعري

ديگر نشاني از تو ندارد

غيظم گرفت از اينكه اين همه واژه

بي هيچ نقش روي تو

از خامۀ خيال

بر بستر سپيدي كاغذ فرو چكيد

شعري كه بي نشان تو باشد

نگفتني ست.


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد