به جنگ كه بردندم
هر كه را مي ديدم آشنا مي زد
آشنا مي زدم
دهكدۀ عاقلي ست جهان
ديوانۀ آشنايي ها
از جنگ كه برگشتم
راه نبود
روستا نبود
خانه نبود
دستي از مه برآمد
اشاره به گورستاني كرد
كه پيشاني نوشت همۀ گورهايش
خودم بودم.
به جنگ كه بردندم
هر كه را مي ديدم آشنا مي زد
آشنا مي زدم
دهكدۀ عاقلي ست جهان
ديوانۀ آشنايي ها
از جنگ كه برگشتم
راه نبود
روستا نبود
خانه نبود
دستي از مه برآمد
اشاره به گورستاني كرد
كه پيشاني نوشت همۀ گورهايش
خودم بودم.