هنگامه؛ دو چشمت كه مرا ناله از اوست
فتان؛ دو لبت كه ديده را ژاله از اوست
بند است دو گيسوي تو بر پاي دلم
مهتاب؛ رخت كه خاطرم واله از اوست
هنگامه؛ دو چشمت كه مرا ناله از اوست
فتان؛ دو لبت كه ديده را ژاله از اوست
بند است دو گيسوي تو بر پاي دلم
مهتاب؛ رخت كه خاطرم واله از اوست