سالهاي تلماسه
شتابان ميبرندم
به كجا؟
نميدانم!
تيرِ دسيسههاتان
به سنگ آمد،
راهها به ريشخندم گرفتند و گريختند
اما آوازي كه من سر دادم،
تركم نميكند؛
اما به راستي
بعد از تمام نبردها، دسيسهها و سياستها
چه بر جاي ميماند؟
آنگاه كه همه چيز
از هم ميگسلد
چه بر جاي ميماند
كه بتوان به آن دل بست؟
داستان كوتاه آموزنده
داستان كوتاه آموزنده71
داستان كوتاه آموزنده61