هوشنگ ابتهاج

مشاور شركت بيمه پارسيان

هوشنگ ابتهاج

۲۹ بازديد ۰ نظر

ز داغ عشق تو خون شد دل چو لالۀ من

فغان كه در دل تو ره نيافت نالۀ من

 

مرا چو ابر بهاري به گريه آر و بخند

كه آبروي تو اي گل بود ز ژالۀ من


شراب خون دلم مي خوري و نوشت باد

دگر به سنگ چرا مي زني پيالۀ من


چو بشنوي غزل سايه چنگ و ني بشكن

كه نيست ساز تو را زهره سوز نالۀ من


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد