محسن عاصي

مشاور شركت بيمه پارسيان

محسن عاصي

۳۰ بازديد ۰ نظر

كه «خواجو» در سرِ من گـُر گرفته، پل نمي خواهد

كه اين ديوانگي ها در سرم الكل نمي خواهد

 

ميان «گاوخوني» غرق مي شد چشم هاي من

تو قصابي و گاو ِ خوني ام آغُل نمي خواهد

 

جهان را نصف كرديم و جهاني نصفمان مي كرد

كسي «زاينده رود» خشك را در كل نمي خواهد

 

كلاغان عاقبت پرواز مي كردند شهرم را

كه ديگر «چارباغ» سوخته، بلبل نمي خواهد

 

ميان دود و خون، قليان شاه عباسي ام مرده ست

كه از داغ سماورها كسي غُل غُل نمي خواهد

 

و آخر گنبد فيروزه اي تكرار خواهد كرد

كه «عشقت كشت ما را»، شهر «داش آكل» نمي خواهد

 


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد