هنگامه

مشاور شركت بيمه پارسيان

هنگامه

۲۹ بازديد ۰ نظر

رفتـي و آهستـه گفتـي بي خطـر باشـي مسـافر

دوسـت دارم با دعـايـم همسـفر باشـي مسـافـر

بازهـم آن سـوي شيشـه بوي سـاك و باد و باران

دوسـت دارم يـادِ اين چشـمانِ تر باشـي مسـافر

اشكهـايـم را بـرايـت پُسـت خواهـم كـرد روزي

بايـد از احـسـاس قلبـم بـا خبـر باشـي مسـافـر

بي تو من هم يك غريبم ، غربت آن جا نيست تنها

مي شـود در عين » ماندن « در به در باشي مسافر

بـاز مـي گـردم بـه خـانـه بـا تـو و با خـاطـراتت

با منـي حتـي اگـر هـم در سفـر باشـي مسـافـر

خاطـراتـت مانـده باقـي در اتـاق و حـال و سالن

ايـن زمان ها دوست داري كور و كر باشي مسافـر

مـن به تـو نزديـكِ نزديـكم به لطـف خاطـراتت

با منـي حـتـي اگـر هـم دورتـر بـاشـي مسـافـر

يـك نفـر آهسـته در زد روز جمـعـه سـاعـت ده

مـي دوم شـايد تـو حـالا پشـت در باشـي مسافر


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد