شعر

مشاور شركت بيمه پارسيان

شعر

۲۸ بازديد ۰ نظر
امشب از آسمان ديده ي تو
روي شعرم ستاره مي بارد
در سكوت سپيد كاغذها
پنجه هايم جرقه مي كارد
شعر ديوانه ي تب آلودم
شرمگين از شيار خواهشها
پيكرش را دو باره مي سوزد
عطش جاودان آتش ها
آري آغاز دوست داشتن است
گرچه پايان راه ناپيداست
من به پايان دگر نينديشم
كه همين دوست داشتن زيباست

تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد