قرآن كتابي است كه نام بيش از 70 سوره اش از مسائل انساني گرفته شده است
و بيش از 30 سوره اش از پديده هاي مادي و تنها 2 سوره اش از عبادات! آنهم حج و نماز !
كتابي است كه شماره آيات جهادش با آيات عبادتش قابل قياس نيست...
اين كتاب از آن روزي كه به حيله دشمن و به جهل دوست لايش را بستند، لايه
اش مصرف پيدا كرد و وقتي متنش متروك شد، جلدش رواج يافت و از آن هنگام كه
اين كتاب را ــ كه خواندني نام دارد ــ ديگر نخواندند و براي تقديس و
تبرك و اسباب كشي بكار رفت، از وقتي كه ديگر درمان دردهاي فكري و روحي و
اجتماعي را از او نخواستند، وسيله شفاي امراض جسمي چون درد كمر و باد
شانه و ... شد و چون در بيداري رهايش كردند، بالاي سر در خواب گذاشتند
وبالاخره، اينكه مي بيني؛ اكنون در خدمت اموات قرارش داده اند و نثار روح
ارواح گذشتگانش و ندايش از قبرستان هاي ما به گوش مي رسد،
======================
قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگي ساخته ام كه هر وقت در كوچه
مان آوازت بلند مي شود همه از هم مي پرسند " چه كس مرده است؟ "
چه غفلت بزرگي كه مي پنداريم خدا ترا براي مردگان ما نازل كرده است .
قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از يك نسخه عملي به يك افسانه موزه نشين
مبدل كرده ام .
يكي ذوق مي كند كه ترا بر روي برنج نوشته، يكي ذوق ميكند كه ترا فرش
كرده ،يكي ذوق مي كند كه ترابا طلا نوشته ، يكي به خود مي بالد كه ترا
در كوچك ترين قطع ممكن منتشر كرده و … آيا واقعا خدا ترا فرستاده تا
موزه سازي كنيم ؟
قرآن! من شرمنده توام اگر حتي آنان كه تو را مي خوانند و ترا مي شنوند ،
آن چنان به پايت مي نشينند كه خلايق به پاي موسيقي هاي روزمره مي نشينند
.. اگر چند آيه از تو را به يك نفس بخوانند مستمعين فرياد مي زنند ”
احسنت …! ” گويي مسابقه نفس است …
قرآن ! من شرمنده توام اگر به يك فستيوال مبدل شده اي حفظ كردن تو با شماره صفحه ،
خواندن تو آز آخر به اول ،يك معرفت است يا يك ركورد گيري؟ اي كاش آنان
كه ترا حفظ كرده اند ، حفظ كني ، تا اين چنين ترا اسباب مسابقات هوش
نكنند .
خوشا به حال هر كسي كه دلش رحلي است براي تو .
آنان كه وقتي ترا مي خوانند چنان حظ مي كنند ، گويي كه قرآن همين الان
به ايشان نازل شده است. آنچه ما با قرآن كرده ايم تنها بخشي از اسلام است
كه به صليب جهالت كشيديم