يا ابا الفضل

مشاور شركت بيمه پارسيان

يا ابا الفضل

۳۶ بازديد ۰ نظر
كنارِ دل‌ و دست‌ و دريا، اباالفضل‌!
تو را ديده‌ام‌ بارها، يا اباالفضل‌!

تو از آب‌ مي‌آمدي‌، مشك‌ بر دوش‌
و من‌ در تو محو تماشا، اباالفضل‌

اگر دست‌ مي‌داد، دل‌ مي‌بريدم‌
به‌ دست‌ِ تو از هر دو دنيا، اباالفضل‌!

فَدك‌، مادري‌ مي‌كند كربلا را
غريبي‌ تو هم‌ مثل‌ زهرا، اباالفضل‌!

تو با غيرت‌ و آب‌ و دست‌ِ بريده‌
قيامت‌ به‌ پا مي‌كني‌، يا اباالفضل‌!


***************************

كاش‌ مي‌گشتم‌ فداي‌ دست‌ تو
تا نمي‌ديدم‌ عزاي‌ دست‌ تو

خيمه‌هاي‌ِ ظهر عاشورا هنوز
تكيه‌ دارد بر عصاي‌ دست‌ تو

از درخت‌ِ سبزِ باغ‌ِ مصطفي‌
تا فتاده‌ شاخه‌هاي‌ِ دست‌ تو

اشك‌ مي‌ريزد ز چشم‌ اهل‌ دل‌
در عزاي‌ غم‌فزاي‌ دست‌ تو

يك‌ چمن‌ گلهاي‌ سرخ‌ نينوا
سبز مي‌گردد به‌ پاي‌ِ دست‌ تو

در شگفتم‌ از تو از دست‌ خدا
چيست‌ آيا خونبهاي‌ دست‌ تو

**************************

طرح‌ِ دستي‌ روي‌ آب‌ افتاده‌ بود
عشق‌ هم‌ در التهاب‌ افتاده‌ بود

دستهاي‌ سبز، بوي‌ ياس‌ داشت‌
رونق‌ گل‌ از گلاب‌ افتاده‌ بود

تا به‌ او شايد رساند خويش‌ را
آب‌ هم‌ در پيچ‌ و تاب‌ افتاده‌ بود

با طلوع‌ آفتاب‌ِ چهره‌اش‌
در دل‌ شب‌، اضطراب‌ افتاده‌ بود

خيمه‌ها در زمهرير درد سوخت‌
ز آسمانها آفتاب‌ افتاده‌ بود

چشمهاي‌ تب‌ زده‌ در التهاب‌
دست‌ِ سقا روي‌ آب‌ افتاده‌ بود

**********************
عاشقاي ابوالفضل التماس دعا

تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد