نگفتمت مرو آنجا-شعر زيبايي از مولوي

مشاور شركت بيمه پارسيان

نگفتمت مرو آنجا-شعر زيبايي از مولوي

۳۸ بازديد ۰ نظر
نگفتمت مرو آنجا كه آشنات منم؟!
درين سراب فنا چشمهء حيات منم!
وگر بخشم روي صدهزارسال ز من
بعاقبت بمن آيي كه منتـهات منم
نگفتمت كه بنقش جهان مشو راضي
كه نقش‌بند سراپردهء رضات منم
نگفتمت منم بحروتو يكي ماهي
مرو بخشك كه درياي با صفات منم
نگفتمت كه چو مرغان بسوي دام مرو
بيا كه قوت پرواز و پروپات منم
نگفتمت كه ترا ره زنند و سرد كنند
كه آتش و تـپـش و گرميهوات منم
نگفتمت كه صفتهاي زشت در تو نهند
كه گم كني كه سر چشمة صفات منم
نگفتمت كه مگو كار بنده از چه جهت
نظام گيرد، خلاق بي‌جهات منم
اگر چراغ‌ دلي دانك راه خانه كجاست
وگر خدا صفتي! دانك كدخدات منم


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد