آسمان آبي

مشاور شركت بيمه پارسيان

آسمان آبي

۲۹ بازديد ۰ نظر

آسمان را بنگر ،كه هنوز ،بعد صدها شب و روز

مثل ان روز نخست

گرم و آبي و پر از مهر ،به ما مي خندد!

يا زميني را كه دلش از سردي شب هاي خزان

نه شكست و نه گرفت!

بلكه از عاطفه لبريز شد و

نفسي از سر اميد كشيد

و در آغاز بهار ،دشتي از ياس سپيد

زير پاهامان ريخت،

تا بگويد كه هنوز ،پر امنيت احساس خداست!

ماه من،غصه چرا؟!

تو مرا داري و من هر شب و روز،

آرزويم ،همه خوشبختي توست!

ماه من !دل به غم دادن و از ياس سخن هاگفتن

كار آنهايي نيست ،كه خدا را دارند…

ماه من !غم و اندوه ،اگر هم روزي ،مثل باران باريد

يا دل شيشه اي ات ،از لب پنجره عشق ،زمين خورد و شكست،

با نگاهت به خدا ،چتر شادي وا كن

و بگو با دل خود ،كه خدا هست،خدا هست!

او هماني است كه در تارترين لحظه شب،راه نوراني اميد

نشانم ميداد…

او هماني است كه هر لحظه دلش مي خواهد ،همه زندگي ام ،غرق شادي باشد…

ماه من! غصه اگر هست، بگو تا باشد !

معني خوشبختي ،

بودن اندوه است…!

اين همه غصه و غم ،اين همه شادي و شور

چه بخواهي و چه نه !ميوه يك باغند

همه را با هم و با عشق بچيين

ولي از ياد مبر:

پشت هر كوه بلند ،سبزه زاري است پر ياد خدا

و در آن باز كسي مي خواند

كه خدا هست،خدا هست

وچرا غصه؟!چرا؟


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد