دوستت دارمها را نگه ميداري براي روز مبادا
دلم تنگ شدهها را، عاشقتمها را…
اين جملهها را كه ارزشمندند الكي خرج كسي نميكني!
بايد آدمش پيدا شود!
بايد همان لحظه از خودت مطمئن باشي و بايد بداني كه فردا، از امروز گفتنش پشيمان نخواهي شد!
سِنت كه بالا ميرود كلي دوستت دارم پيشت مانده، كلي دلم تنگ شده و عاشقتم مانده كه خرج
كسي نكردهاي و روي هم تلنبار شدهاند!
فرصت نداري صندوقت را خالي كني.! صندوقت سنگين شده و نميتواني با خودت بِكشياش…
شروع ميكني به خرج كردنشان!
توي ميهماني اگر نگاهت كرد اگر نگاهش را دوست داشتي
توي رقص اگر پابهپايت آمد اگر هوايت را داشت اگر با تو ترانه را به صداي بلند خواند …
توي جلسه اگر حرفي را گفت كه حرف تو بود اگر استدلالي كرد كه تكانت داد
در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خندهات انداخت و اگر منظرههاي قشنگ را نشانت داد
براي يكي يك دوستت دارم خرج ميكني برا ي يكي يك دلم برايت تنگ ميشود خرج ميكني! يك
چقدر زيبايي يك با من ميماني؟
بعد ميبيني آدمها فاصله ميگيرند متهمت ميكنند به هيزي… به مخزدن به اعتماد آدمها!
سواستفاده كردن به پيري و معركهگيري…
اما بگذار به سن تو برسند!
بگذار صندوقچهشان لبريز شود آنوقت حال امروز تو را ميفهمند بدون اينكه تو را به ياد بياورند
غريب است دوست داشتن.
و عجيب تر از آن است دوست داشته شدن…
وقتي ميدانيم كسي با جان و دل دوستمان دارد …
و نفسها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ريشه دوانده؛
به بازيش ميگيريم هر چه او عاشقتر، ما سرخوشتر، هر چه او دل نازكتر، ما بي رحم تر.
تقصير از ما نيست؛
تماميِ قصه هايِ عاشقانه، اينگونه به گوشمان خوانده شدهاند!
(دكتر علي شريعتي)