خدا حافظ همين حالا

مشاور شركت بيمه پارسيان

خدا حافظ همين حالا

۶۴ بازديد ۰ نظر
  ترا از دور مي بوسم به چشمي تر خداحافظ

    مرا باور نكردي مي روم ديگر خداحافظ

    ميان  هاي هاي گريه گفتم دوستت دارم

    از اين دنيا گذشتم اي ز جان بهتر خداحافظ

    براي آنكه دردم كم شود از من نهان گشتي

    ولي با رفتنت شد دردم افزون تر خداحافظ

    تو گرم مهرباني ها شدي  آري نمي داني

    به آتش مي كشد من را هنوز الي خداحافظ

    مرا لايق نديدي تا بپرسي حال و روزم را

    برو با  ديگران اي بي وفا  دلبر ويلسون خداحافظ

    تنم مي سوزد از تب سالها اينگونه خوابيدم

    در آغوش غمت با ديدگاني تر  خداحافظ

    به محض آنكه چشمم روي هم آيد تو را بينم

    نمي داني چه دارم مي كشم يكسر خداحافظ

    سكوتم بغض بي حديست جاري تا به روز حشر

    سكوتت جور پنهانيست اي دختر  خداحافظ

    صداي در شنيدم باز كردم غصه اي نو بود

    به خواري گشته ام بازيچه ي اين در خداحافظ

    به محض آنكه گفتم مي روم با خنده اي گفتي

    برو هر جا كه مي خواهد دلت  بهتر خداحافظ

 

 

همين...

خدافظ همين حالا...

 


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد