آدمــك اخـر دنـيــاسـت بخـند
آدمك عشق همين جاست بخند
دستخطي كه تو را عاشق كرد
شوخـي كاغـذي مـاسـت بخند
آدمك خر نشوي گـريـه كـني
كـل دنـيـا سـراب اسـت بـخـند
آن خدايي كه بزرگش خواندي
بـه خدا مثـل تو تنهاست بخند
نوشته شده در جمعه 4 دي 1388 ساعت 01:02 ب.ظ توسط نازيلا فتحي نظرات 2 | |
داستان كوتاه آموزنده
داستان كوتاه آموزنده71
داستان كوتاه آموزنده61