روسري

مشاور شركت بيمه پارسيان

روسري

۶۸ بازديد ۰ نظر
اين روسري آشفته­ي يك موي بلند است
آشفتگي موي تو ديوانه كننده­ ست
بالقوّه سپيد است زن اما زن اين شعر
موزون و مخيّل شده و قافيه­مند است
در فوج مدل­هاي مدرنيته هنوز او
ابروش كمان دارد و گيسوش كمند است
پرواز تماشايي موهاي رهايش
تصويرِ رهاكردن يك دسته پرنده ­ست
دل غرق نگاهي­ست كه مابينِ دو پلكش
يك قهوه­اي سوخته­ي خيره­كننده ­ست
با اخم به تشخيصِ پزشكان سرطان ­زاست
خنديدن او عامل بيماري قند است
تصوير دلش با كمك چشمِ مسلّح
انگار كه سنگي تهِ شيئي شكننده­ ست
شايد به صنوبر نرسد قامتش امّا
نسبت به ميانگين همين دوره بلند است
ماه است و بعيد است كه خورشيد نداند
ميزان حضور و حذرش چند به چند است

پيري

هيچ تار موي سفيدي را
نميشود زير تاري سياه
مخفي كرد
پيري پيري ست
و خودكار كم رنگي كه تو را
تحمل ميكند
عصايي بيش نيست
به هر آلبومي برگردي
پوست بادامهاي شيرين را با دندان شيري ات
يكي يكي مي كني
بي خبر از آخرين بادامي كه تلخ
پوستت را مي كند‎
نه برسم هنديان هزار مذهب
سوزانده خواهي شد
و نه به آيين مصريان باستان، موميايي
مهم نيست سردوشي ات چند ستاره دارد
وقتش كه بيايد
گوركن ها يك مستطيل دور تو هم خواهند كشيد

 

من خواب ديده ام كه تو آغاز مي شوي
بنيانگدار سلسله ي ناز مي شوي
بر شاخه ي شكسته اين سرو بي رمق
با مرغكان پر شكسته هم آواز مي شوي

سروده اي از مير حسين موسوي


 


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد