نگاه نافذت مرا به سوي تو روانه كرد
حضور سرخ تو را براي من بهانه كرد
دلم به خاطر تو و به عشق پاك و ساده ات
پري به آسمان كشيد و غربت شبانه كرد
من آن غروب خسته ام كه از طلوع سرخ تو
طنين بغض كهنه را ترانه در ترانه كرد
كنون بدان كه من كه ام كبوتري شكسته بال
كه پر كشيد در دلت و عشق را بهانه كرد