غزل رفتن

مشاور شركت بيمه پارسيان

غزل رفتن

۷۷ بازديد ۰ نظر

غزل رفتن تو عمر مرا زايل كرد

خون دل، قافيه شعر مرا مشكل كرد

 

در فراق تو بجز گريه به دادم نرسيد

دوريت روز خوشم را به درك واصل كرد

 

يك طرف فاصله ها و طرفي خاطره ها

اين ميان عقل نگنجيد و جنون منزل كرد

 

نام تو گفتم و گفتند كه شاعر شده ام

لطف ياد تو نظر بر من ناقابل كرد

 

دل من از طلب روي تو لب ريز شد و

وحي چشمان تو آيات غزل نازل كرد

 

شعر مجنون من از قطعه ليلايي تو

شمس تو مثنوي عمر را كامل كرد

 

آتش هجر تو با سوز جگر گشت عجين

مشعلي ساخت كه اين مرثيه را حاصل كرد

 

آخرين مصرع من بود كه مرگ تو سرود

رحلتت نام و امضاي مرا باطل كرد


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد