گمان نمي كنم

مشاور شركت بيمه پارسيان

گمان نمي كنم

۷۵ بازديد ۰ نظر

گمان نمي كنم اين دست ها به هم برسند

دو دلشكسته ي در انزوا ... به هم برسند


كدام دست، رسيده به دست دلخواهش

كه دست هاي پر از عشق ما به هم برسند


فلك نجيب نشسته است و موذيانه به فكر

كه پيش چشم من اين دو، چرا به هم برسند


شكوه عشق به زير سئوال خواهد رفت

وگرنه مي شود آسان، دو تا به هم برسند


... محمدرضا رستم پور ...


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد