وقتي نگاهت سمتِ من همواره مايل نيست
حس ميكنم ديگر درون سينهام دل نيست
دنيا بدون آن نگاه ِ مهربانِ تو
باور بكن چيزي به جز زهر هلاهل نيست
وقتي تو باشي در كنار من دلم شاد است
با تو غمي در سينه يا احوال منزل نيست
دريا به شرطي ميشود زيبا كه ساحل هست
اما ندارد جلوهاي وقتي كه ساحل نيست
آرامش اين دل هميشه خنده هاي توست
چيزي به من از ديدن اشكِ تو مشكل نيست
گفتي به من ديوانهها را دوست مي داري..!
مجنون چشمان توعمري هست كه عاقل نيست
من همچنان مانند سابق عاشقت هستم
با اينكه احساسِ تو مانند اوايل نيست