به يك پلك تو ميبخشم تمام روز و شبها را
كه تسكين ميدهد چشمت غم جانسوز تبها را
بخوان! با لهجهات حسّي عجيب و مشترك دارم
فضا را يكنفس پُر كن به هم نگذار لبها را
به دست آور دل من را چه كارت با دلِ مردم!
تو واجب را به جا آور رها كن مستحبها را
كه تسكين ميدهد چشمت غم جانسوز تبها را
بخوان! با لهجهات حسّي عجيب و مشترك دارم
فضا را يكنفس پُر كن به هم نگذار لبها را
به دست آور دل من را چه كارت با دلِ مردم!
تو واجب را به جا آور رها كن مستحبها را
دليلِ دلخوشيهايم! چه بُغرنج است دنيايم!
چرا بايد چنين باشد؟... نميفهمم سببها را
بيا اينبار شعرم را به آداب تو ميگويم
كه دارم ياد ميگيرم زبان با ادبها را
زنده ياد #نجمه_زارع❣