اگر چه همقدم گردباد ميگردم
دمي نرفته ز يادم كه كمتر از گردم
دمي نرفته ز يادم كه كمتر از گردم
چرا ز سينه من دود آه سرنزند
كه كوهي از غم و آتشفشاني از دردم
نه پرخروش! كه من، آبشار يخزدهام
نه پرغرور! كه آتشفشان دلسردم
فريب خورده عقلم، شكست خورده عشق
من از كه شكوه كنم؟ چون به خود ستم كردم
هميشه جاي شكايت ز خلق بسيار است
ولي براي تو از خود شكايت آوردم
#فاضل_نظري❣