غزل بي تو از سعيدغمخوار

مشاور شركت بيمه پارسيان

غزل بي تو از سعيدغمخوار

۶۶ بازديد ۰ نظر
روز ها مي‌گذرد دردم دو چندان مي‌شود

بي تو اين دنيا برايم مثل زندان مي‌شود

درد دارد باشي و از من نگيري يك خبر

درد من با ديدنِ تنها تو درمان مي‌شود

خاطرات با تو بودن را تصّور مي‌كنم

روز وشب قلب من از اين غصه ويران مي‌شود

هر كه مي‌بيند مرا داند كه غمگين تو ام

آخر اين غم‌ها چگونه بي تو پنهان مي‌شود

خاطرت هست با چه شوقي دل به دريا مي زدم؟

گر چه مي‌گفتند نرو امروز توفان مي‌شود

گفته بودي تا قيامت من خريدار تو ام

از چه اين دوري برايت سهل و آسان مي شود

در نبودت بارها من از خودم پرسيده ام

بر سرِ اين دل چه مي‌آيد كه ارزان مي‌شود

#سعيد_غمخوار 


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد