دل زود باورم را به كرشمهاي ربودي
چو نياز ما فزون شد تو به ناز خود فزودي
چو نياز ما فزون شد تو به ناز خود فزودي
به هم الفتي گرفتيم ولي رميدي از ما
من و دل همان كه بوديم و تو آن نه اي كه بودي
????من از آن كشم ندامت كه تو را نيازمودم
تو چرا ز من گريزي كه وفايم آزمودي
????ز درون بود خروشم ولي از لب خموشم
نه حكايتي شنيدي نه شكايتي شنودي
چمن از تو خرم اي اشك روان كه جويباري
خجل از تو چشمه اي چشم رهي كه زنده رودي
#رهي_معيري