تا خدا در صف عشاق تو تصويرم كرد
تيري از غيب نگاه تو زمين گيرم كرد
تا خدا در صف عشاق تو تصويرم كرد
تيري از غيب نگاه تو زمين گيرم كرد
آن كه مي خواست مرا حافظ چشمت بكند
شوري از چشم تو نوشاند و نمك گيرم كرد
اوّل آموخت به تو شيوه ي چالاكي را
بعد با وسوسه ي يافتنت شيرم كرد
چون كه فهميد من از نطفه ي طوفان هستم
با ژن عشق تو در بند رَحِم پيرم كرد
من همان قلعه ي صافم كه پس از صدها سال
طيّ صد ثانيه نيرنگ تو تسخيرم كرد
تا كه بالاتر از آن حد معيّن نروم
از نوك قلّه به اين درّه سرازيرم كرد
آه از اين عشق كه اوّل پر پروازم داد
سپس از ترس رسيدن به تو زنجيرم كرد
#غلامرضا_طريقي