بيخود نگو«شب خوش»كه من ازغصه سرشارم
خوابي ندارد بي تو اينجا چشم ِ خونبارم
وقتي دلم از من تو را هميشه ميخواهد
خوابي مگر آيد به اين چشمان بيدارم
آخر بگو بي تو چگونه ميشود خوابيد
وقتي تو هستي دائماً در فكر و افكارم
اين چشمهاي مضطرب را با چه اميدي
دور از تو من بايد به دست خواب بسپارم
هميشه پرسيدي و گفتم حال من خوب است
امّا نميداني از اين جمله چه بيزارم!
وقتي تو را اينجا ندارم در كنار ِ خود
ديگر خوشي ميماند آيا در شب ِ تارم؟
وقتي تمام حس ِ قلبم بي تو تنهايي ست
اصلاً بگو من بي تو حال ِ خوش مگر دارم؟
#سعيد_غمخوار