ابوالقاسم كريمي پنجشنبه ۰۸ اسفند ۹۸ | ۱۹:۳۲ ۷۰ بازديد ۰ نظر
اي يار دوردست كه دل ميبري هنوز
چون آتش نهفته به خاكستري هنوز
هر چند خط كشيده بر آيينهات زمان
در چشمم از تمامي خوبان، سري هنوز
سوداي دلنشين نخستين و آخرين!
عمرم گذشت و توام در سري هنوز
اي نازنين درخت نخستين گناه من!
از ميوههاي وسوسه بارآوري هنوز
آن سيبهاي راه به پرهيز بسته را
در سايه سار زلف، تو ميپروري هنوز
با جرعهاي ز بوي تو از خويش ميروم
آه اي شراب كهنه كه در ساغري هنوز
حسين منزوي