عزيزي از عزيزاني

مشاور شركت بيمه پارسيان

عزيزي از عزيزاني

۷۳ بازديد ۰ نظر

عزيزي از عزيزاني


سلامي كردم و دادي جوابم را به آساني

چرا اكنون كه محتاجم مرا از خويش مي‌راني

شنيدم گفته بودي در ميان عاشقان ميرم

نمي‌دانم چه بد كردم مرا ديوانه مي‌داني

هميشه گوشه قلبت مرا كاشانه مي‌دادي

عجب‌دارم كه درجنگي، رجزدر حمله‌مي‌خواني

به وقت بي‌كسي با دوستانت آشنا كردي

يقين دارم كنون زين كرده‌ات با من پشيماني

به جمع دوستان بودم سرآمد در نظر بازي

گواهي مي‌دهد چشمت كه هستم عين ناداني

به هر جايي و هر كاري مرا اسرار مي‌گفتي

ولي هر كرده‌ات باشد هم اينك سرّ پنهاني

شكوه و شوكتم دادي، بزرگ و مهترم كردي

نه نامي مانده از خويشم، نه دارم لقمه ناني

بلند آوازه و نامي شدم روزي كه دل دادي

دل و جان هستي و دينم چرا بيهوده بستاني

شكايت كي كند “عابد” ز دست مردم جاهل

بسي گفتند و مي‌گويند عزيزي از عزيزاني

.......................
غلام عباس سپاس‌دار



تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد