جنگلي سبزم
جنگلي سبزم ولي كم كم كويرم مي كني
من ميانسالم ؛ تو داري زود پيرم مي كني
نيمه جانم كرده اي در بازي جنگ و گريز
آخر از اين نيمه جانم نيز سيرم مي كني
اين مطيع محض دست از پا خطا كي كرده است؟
پس چرا بي هيچ جرمي دستگيرم مي كني؟
سالها سرحلقه ي بزم رفيقان بوده ام
رفته رفته داري اما گوشه گيرم مي كني!
تا به حال از من كسي شعر بدي نشنيده است
آخرش از اين نظر هم بي نظيرم مي كني !
من همان سرباز از لشكر جدا افتاده ام
مي كُشي يكباره آيا ‘ يا اسيرم مي كني؟
.................................
اصغر عظيمي مهر