عهد و پيمان صداقت ، سخني كهنه شده

مشاور شركت بيمه پارسيان

عهد و پيمان صداقت ، سخني كهنه شده

۷۹ بازديد ۰ نظر

اين چه قلبي است كه هر گوشه آن باران است

اين چه عشقي است كه هر جمله آن پنهان است

مستي جام مي و كعبه و بتخانه يكي است

اين چه كفريست كه سرچشمه هر ايمان است

منتظر مانده كه ماهي ز فراقي برسد

اين چه ماهي است كه در ظلمت شب زندان است

نفسي نيست كه با ساقي جان، تازه شود

اين چه نفسي است كه آلوده هر شيطان است

جنگ و كشتار و ستم ، خصلت هر ديو ودد است

اين چه شرميست كه بر چهره هر انسان است

كوچه و برزن اين شهر پر از رنگ غم است

اين چه شهريست كه هر كوچه آن ويران است

عهد و پيمان صداقت ، سخني كهنه شده

اين چه عهدي است كه بشكستن آن پيمان است

عاشقي سوخت، كه اين راه بسي پر خطر است

اين چه بحريست كه هر ساحل آن طوفان است

شعرمان پر شده از غصه و فرياد و فغان

اين چه شعريست كه هر مصرع آن عصيان است

قلمت را بشكن ، دفتر و ديوان بُگذار

اين چه جشني است كه جاهل به غزل مهمان است



تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد