كريمي مشاور بيمه

مشاور شركت بيمه پارسيان

سيد رضا علوي

۲۵ بازديد ۰ نظر

كرم ابريشم

طي مي كند طول رود را

در برگي از توت.


جليل صفربيگي

۲۵ بازديد ۰ نظر

عشق آمد و ناگهاني از بوسه نوشت

يك آيۀ آسماني از بوسه نوشت

با قرمز لب هاي قشنگت تا صبح

بر روي لبم رماني از بوسه نوشت


كامران رسول زاده

۲۵ بازديد ۰ نظر

دوستت دارم

مثل گرفتن ستاره با مشت

مثل كودكي ...

مثل احتمال ديدن ستارۀ دنباله دار

مثل ميانسالي ...

مثل امكان وقوعت

مثل مرگ.


مهدي فرجي

۲۵ بازديد ۰ نظر

در اين بهشت سيب مني گندم مني

اي ناگزير ديدني اما نچيدني

 

طعم تو را هميشه ولي بو كشيده ام

آنگاه كه كنارمي و حرف مي زني

 

جوشان شعرم و غزلم نطفه بسته است

در هر زني كه شسته در اين آب ها تني

 

حالا تو هم دچار مني چون از اين قفس

حتي اگر رها بشوي دل نمي كني

 

شاعر شنيدني ست ولي من پر از غمم

آنقدر كه نه ديدني ام نه شنيدني

 

نشنو مرا و شرح ملال آور مرا

من ناشنيدني ترم از هر نگفتني


حسن آذري

۲۵ بازديد ۰ نظر

اين گونه كه صدا مي زني مرا

درخت پير حياط را هم صدا كن

شكوفه مي دهد مي دانم

اگرچه در پاييز.


شهاب حسن وند

۲۵ بازديد ۰ نظر
به خودم شليك كردم

وقتي به سايه ام مشكوك شده بودم.


وحيد عمراني

۲۴ بازديد ۰ نظر

از باد بهاري نيست

شكوفه دادن درختان

از توست كه متولد فرورديني.


پريسا زابلي پور

۲۵ بازديد ۰ نظر

و من

هميشه

جايي ميان بازوان مردي

كه نبود

به خواب رفته ام.


عليرضا روشن

۲۵ بازديد ۰ نظر
جواب آواز دلرباي تو را

ساز ...

سكوت مي كند.


فاضل نظري

۲۴ بازديد ۰ نظر

هر چه خواندم نامه هايت را نيفتاد اتفاق

مي روم تا هيزمي ديگر بريزم در اجاق

 

بي سبب دست تمنا تا درختان مي بري

سيب ها ديگر به افتادن ندارند اشتياق

 

رفتنت چون بودنت تكرار رنج زندگي است

مثل جاي خالي ساعت به ديوار اتاق

 

از دورويي تلخ تر در كام اهل عشق نيست

تا دلت با من دورنگي كرد شيرين شد فراق

 

كافرم در ديدۀ زاهد ولي در دين عشق

آفرين بر كفر بايد گفت و نفرين بر نفاق