كريمي مشاور بيمه

مشاور شركت بيمه پارسيان

«دومين كتاب شعر وحيد عمراني منتشر شد»

۳۱ بازديد ۰ نظر

«نهنگي در ساحل»


انتشارات انگيزه مهر، تهران، چاپ اول، 1396

مراكز پخش در تهران:
تئاتر شهر، كتاب فروشي سالن چهارسو

مراكز پخش در اصفهان:
كتاب فروشي فرهنگسراي اصفهان، ميدان امام حسين
كتاب فروشي زمان، مجتمع تجاري چهارباغ

خريد از سراسر كشور با تماس تلفني و ارسال رايگان: 66411056_021
خريد از طريق اينستاگرام:Mahabepub

خريد اينترنتي: https://www.30book.com

 

در روزگار ما نويسندگان اوضاع غريبي دارند، به ويژه اگر صاحب نام و شهرتي نيز نبوده و در ابتداي راه باشند. وضع و حال كتاب هم به تبع حال نويسندگان بي اندازه نابسامان و بحراني است. آنقدر بد كه حتي از وضع و حال تئاتر نيز وخيم تر است. حداقل در تئاتر مي گويند امروز فلان كس به ديدن فلان تئاتر مي رود، فردا بهمان كس به ديدن تئاتر ما مي آيد و برخي براي ديدن آن افراد به اصطلاح چهره و مشهور هم كه شده به ديدن آن تئاتر مي روند، اما نويسنده چه كند؟ نمي تواند كه بگويد امروز فلان كس كتاب مرا مي خواند، شما هم برويد تهيه كنيد و بخوانيد! الغرض در اين اوضاع وانفساي كتاب، حداقل كاري كه مي توان براي ادامۀ حيات هنري و ادبي يك نويسنده و تداوم يافتن چاپ آثارش كرد، اين است كه كتاب او را تهيه كنيم و بخوانيم و صد البته از نظرات و رهنمودهاي تخصصي يا شخصي خود نيز بي بهره اش نگذاريم. بر همين اساس بدين وسيله از تمامي دوستان ارجمندم و همچنين علاقمندان دور و نزديكي كه هميشه الطافشان متوجه قلم بنده بوده و هست، دعوت مي كنم كه كتاب شعر «نهنگي در ساحل» را تهيه كنند و بخوانند و طبعاً بنده را از نظرات سازندۀ خود نيز محروم ندارند.


افسر فاضلي شهربابكي

۳۲ بازديد ۰ نظر

خودت را به آن راه نزن

مقصد ما يكي ست.


مهدي فرجي

۳۲ بازديد ۰ نظر

همين كه خواستم از آخرين قفس بپرم

رسيد نامۀ سنگت چه ناگهان به پرم

 

هنوز چشم به راهم كه باز لطف كني

هنوز منتظر نامه هاي سنگ ترم

 

بهار آمد ماندم پرنده ها رفتند

پرنده ها كه بيايند راهي سفرم

 

بلا هميشه كه بد نيست، راستي ديدي

تو آن بلاي قشنگي كه آمدي به سرم

 

من و تو ما شده بوديم اگر نفهميدم

منم كه مي گذري يا تويي كه مي گذرم


پرويز بيگي حبيب آبادي

۳۶ بازديد ۰ نظر

دست ها در رنج

بي دسترنج.


وحيد عمراني

۳۱ بازديد ۰ نظر

ماه تابان پيش رويت تكه سنگي بيش نيست

وسعت دريا، كنارت تُنگ تَنگي بيش نيست

 

شهد نابي را كه مي دانند جاري در بهشت

پيش شيريني لب هايت شرنگي بيش نيست

 

شهرت بالابلنداني كه جفت فتنه اند

در ترازوي گلندام تو ننگي بيش نيست

 

اين دل اژدر كه مدت هاست خون مي خورده است

در كشاكش پيش ماه تو پلنگي بيش نيست

 

سرنوشت اين جهان، خود را بيارايي اگر

از براي بار سوم نيز جنگي بيش نيست


كامران رسول زاده

۳۰ بازديد ۰ نظر

هر صبح

كسي بيدار مي شود

كه عاشق توست.


عبدالحميد ضيايي

۳۰ بازديد ۰ نظر

نشسته ام

زير سايۀ درختي

كه ديروز آن را بريده اند.


سيد رضا علوي

۳۱ بازديد ۰ نظر

قمري ها

پنج صبح پشت پنجره

اندكي عشق، اندكي غريزه.


مينا صالحي مقدم

۳۴ بازديد ۰ نظر

بي قرارم

مثل شاهنامه اي

كه هر شب

صداي گريۀ رستم

بيدارش مي كند.


سابير هاكا

۳۱ بازديد ۰ نظر

آغوشت

تنها سرزمين من شد

نگران نباش

جيبم را از بوسه هايت پر كرده ام

ديگر برايم فرقي نمي كند

جهنم

بهشت

يا ميدان جنگ!