كريمي مشاور بيمه

مشاور شركت بيمه پارسيان

به من بگو خدا چه جوريه ؟ من داره يادم ميره !

۶۱ بازديد ۰ نظر
مدت زيادي از تولد برادر سكي كوچولو نگذشته بود . سكي مدام اصرار مي كرد به پدر و مادرش كه با نوزاد جديد تنهايش بگذارند
پدر و مادر مي ترسيدند سكي هم مثل بيشتر بچه هاي چهار پنج ساله به برادرش حسودي كند و بخواهد به او آسيبي برساند . اين بود كه جوابشان هميشه نه بود . اما در رفتار سكي هيچ نشاني از حسادت ديده نمي شد ، با نوزاد مهربان بود و اصرارش هم براي تنها ماندن با او روز به روز بيشتر مي شد ،‌ بالاخره پدر و مادرش تصميم گرفتند موافقت كنند .
سكي با خوشحالي به اتاق نوزاد رفت و در را پشت سرش بست . امالاي در باز مانده بود و پدر و مادر كنجكاوش مي توانستند مخفيانه نگاه كنند و بشنوند . آنها سكي كوچولو را ديدند كه آهسته به طرف برادر كوچكترش رفت. صورتش را روي صورت او گذاشت و به آرامي گفت : ني ني كوچولو ، به من بگو خدا چه جوريه ؟ من داره يادم ميره !

كافرنامه

۷۹ بازديد ۰ نظر
خدايا كفر نمي‌گويم،
پريشانم،

چه ميخواهي تو از جانم؟


مرا بي ‌آنكه خود خواهم اسير زندگي ‌كردي.

 

خداوندا!
اگر روزي ‌ز عرش خود به زير آيي
لباس فقر پوشي
غرورت را براي ‌تكه ناني

‌به زير پاي‌ نامردان بياندازي‌
و شب آهسته و خسته
تهي‌ دست و زبان بسته
به سوي ‌خانه باز آيي
زمين و آسمان را كفر مي‌گويي
نمي‌گويي؟!

 

خداوندا!
اگر در روز گرما خيز تابستان

تنت بر سايه‌ي ‌ديوار بگشايي
لبت بر كاسه‌ي‌ مسي‌ قير اندود بگذاري
و قدري آن طرف‌تر

عمارت‌هاي ‌مرمرين بيني‌
و اعصابت براي‌ سكه‌اي‌ اين‌سو و آن‌سو در روان باشد
زمين و آسمان را كفر مي‌گويي
نمي‌گويي؟!

 

خداوندا!
اگر روزي‌ بشر گردي‌
ز حال بندگانت با خبر گردي‌
پشيمان مي‌شوي‌ از قصه خلقت، از اين بودن، از اين بدعت.

خداوندا تو مسئولي.

 

خداوندا تو مي‌داني‌ كه انسان بودن و ماندن
در اين دنيا چه دشوار است،
چه رنجي ‌مي‌كشد آنكس كه انسان است و از احساس سرشار است…


چهار چيز است كه نمي‌توان آن‌ها را بازگرداند

۷۰ بازديد ۰ نظر


1. سنگ ... پس از رها كردن
!


2. حرف ... پس از گفتن
!


3. موقعيت... پس از پايان يافتن
!


4. زمان ... پس از گذشتن


ديد مجنون دختري مست وملنگ

۷۰ بازديد ۰ نظر
ديد مجنون دختري مست و ملنگ

در خيابان با جواناني مشنگ



خوب دقت كرد در سيماي او

ديد آن دختر بُود ليلاي او



با دلي پردرد گفتا اين چنين

حرف ها دارم بيا (پيشم بشين)



من شنيدم تازگي چت مي كني

با جواني اهل تربت مي كني



نامه هاي عاشقانه مي دهي

با ايميل از ( توي) خانه مي دهي



عصرها اطراف ميدان ونك

مي پلاسي با جوانان ونك



موي صاف خود مجعد مي كني

با رپي ها رفت و آمد مي كني



بيني خود را نمودي چون مويز

جاي لطفاً نيز مي گويي (پليز)



خرمن مو را چرا آتش زدي؟

زير ابرو را چرا آتش زدي؟



چشم قيس عامري روشن شده

دختري چون تو مثال زن شده



دامن چين چين گلدارت چه شد؟

صورت همچون گل ِ نارت چه شد؟



ابروي همچون هلالت هم پريد؟

آن دل صاف و زلالت هم پريد؟



قلب تو چون آينه شفاف بود

كي در آن يك ذرّه ( شين و كاف) بود



ديگر آن ليلاي سابق نيستي

مثل سابق صاف و عاشق نيستي



قبلنا عشق تو صاف و ساده بود

مهر مجنون در دلت افتاده بود



تو مرا بهر خودم مي خواستي

طعنه ها كي مي زدي از كاستي؟



زهرماري هم كه گويا خورده اي

آبروي هرچه دختر برده اي



رو به مجنون كرد ليلا گفت : هان

سورۀ ياسين درِ‌ ِگوشم نخوان



تو چه داري تا شوم من چاكرت؟

مثل قبلن ها شوم اسپانسرت ؟



خانه داري ؟ نه ، اتول ؟ نه ، پس بمير

يا برو ديوانه اي ديگر بگير



ريش و پشم تو رسيده روي ناف

هستي از عقل و درايت هم معاف



آن طرف اما جوان و خوشگل است

بچه پولدار است گرچه كه ول است



او سمندي زير پا دارد ولي

تو به زحمت صاحب اسب شـَلي



خانه ات دشت و بيابان خداست

خانۀ او لااقل آن بالاهاست



با چنين اوضاع و احوالت يقين

خوشه ات يك مي شود ، حالا ببين



او ولي با اين همه پول و پله

خوشۀ سه مي شود سويش يله



گرچه راحت هست از درك و شعور

پول مي ريزد به پاي من چه جور



عشق بي مايه فطير است اي بشر

گرچه باشي همچو يك قرص قمر



عاشق بي پول مي خواهم چكار

هي نگو عشقم ، عزيزم ، زهر مار



راست مي گويند، تو ديوانه اي

با اصول عاشقي بيگانه اي



اين همه اشعار مي گويي كه چه؟

دربيابان راه مي پويي كه چه؟



بازگرد امروز سوي كوه و دشت

دورۀ عشاق تاريخي گذشت



تازه شيرين هم سر ِ عقل آمده

قيد فرهاد جـُلمبر! را زده



يا همين عذار شده شكل گوگوش

كرده از سرتا نوك پايش روتوش



با جوانان رپي دم خور شده

نان وامق كاملاً آجر شده



ويس هم داده به رامين اين پيام

بين ما هرچه كه بوده شد تمام



پس ببين مجنون شده دنيا عوض

راه تهرن را نكن هرروزه گز



اكس پارتي كرده ما را هوشيار

گرچه بعدش مي شود آدم خمار



بيخيال من برو كشكت بساب

چون مرا هرگز نمي بيني به خواب



گفت با «جاويد» مجنون اين چنين:

حال و روز ليلي ما را ببين



بشكند اين «‌ دست شور بي نمك»

كرده ما را دختر قرتي اَنك



حال كه قرتي شده ليلاي من

نيست ديگر عاشق و شيداي من



مي روم من هم پي ( كيسي ) دگر

تا رود از كله ام عشقش به در



فكر كرده تحفه اش آورده است

يا كه قيس عامري يك برده است



آي آقاي نظامي شد تمام

قصۀ ليلي و مجنون ، والسلام



خط بزن شعري كه در كردي زما

چون شده ليلاي شعرت بي وفا


ذوست

۷۹ بازديد ۰ نظر
مينويسم

دوستت دارم چون تنهاترين ستاره زندگي مني

دوستت دارم چون تنهاترين مصراع شعر مني

دوستت دارم چون تنهاترين فكر تنهايي مني

دوستت دارم چون زيباترين لحظات زندگي مني

دوستت دارم چون زيباترين روياي خواب مني

دوستت دارم چون زيباترين خاطرات مني

دوستت دارم چون به يك نگاه عشق مني

دوستت دارم چون دوستت دارم…

مصاحبه با خدا

۶۹ بازديد ۰ نظر

خدا از من پرسيد: دوست داري با من مصاحبه كني؟

پاسخ دادم: اگر شما وقت داشته باشيد.

خدا لبخندي زد و پاسخ داد: زمان من ابديت است، چه سؤالاتي در ذهن داري كه دوست داري از من بپرسي؟

من سؤال كردم: چه چيزي درآدمها شما را بيشتر متعجب مي كند؟

خدا جواب داد:

- اينكه از دوران كودكي خود خسته مي شوند و عجله دارند كه زودتر بزرگ شوند و دوباره آرزوي اين را دارند كه روزي بچه شوند.

- اينكه سلامتي خود را به خاطر بدست آوردن پول از دست مي دهند و سپس پول خود را خرج مي كنند تا سلامتي از دست رفته را دوباره باز يابند.

-اينكه با نگراني به آينده فكر مي كنند و حال خود را فراموش مي كنند به گونه اي كه نه در حال و نه در آينده زندگي مي كنند.

- اينكه به گونه اي زندگي مي كنند كه گويي هرگز نخواهند مرد و به گونه اي مي ميرند كه گويي هرگز نزيسته اند.


دست خدا دست مرا در بر گرفت و مدتي به سكوت گذشت...

سپس من سؤال كردم: به عنوان پرودگار، دوست داري كه بندگانت چه درسهايي در زندگي بياموزند؟


خدا پاسخ داد:

- اينكه ياد بگيرند نمي توانند كسي را وادار كنند تا بدانها عشق بورزد. تنها كاري كه مي توانند انجام دهند اين است كه اجازه دهند خود مورد عشق ورزيدن واقع شوند.

- اينكه ياد بگيرند كه خوب نيست خودشان را با ديگران مقايسه كنند.

- اينكه بخشش را با تمرين بخشيدن ياد بگيرند.

- اينكه رنجش خاطر عزيزانشان تنها چند لحظه زمان مي برد ولي ممكن است ساليان سال زمان لازم باشد تا اين زخمها التيام يابند.

- ياد بگيرند كه فرد غني كسي نيست كه بيشترين ها را دارد بلكه كسي است كه نيازمند كمترين ها است.

- اينكه ياد بگيرند كساني هستند كه آنها را مشتاقانه دوست دارند اما هنوز نمي دانند كه چگونه احساساتشان را بيان كنند يا نشان دهند.

- اينكه ياد بگيرند دو نفر مي توانند به يك چيز نگاه كنند و آن را متفاوت ببينند.

- اينكه ياد بگيرند كافي نيست همديگر را ببخشند بلكه بايد خود را نيز ببخشند.

با افتادگي خطاب به خدا گفتم: از وقتي كه به من داديد سپاسگزارم، چيز ديگري هم هست كه دوست داشته باشيد آنها بدانند؟

خدا لبخندي زد و گفت:

فقط اينكه بدانند من اينجا هستم... "هميشه


ماجراي زندگي

۷۷ بازديد ۰ نظر

گر بخواني ماجراي زندگي

شرح ناكامي است جاي زندگي *

طالب دنيا بسي كوشد بجان

تا شود در زندگي كامران *

ليك دنيا جاي خورد و خواب نيست

تشنگان را گو كسي سيراب نيست *

بهر اسايش نباشد روزگار

گاه روزي روشن گه شام تار*

هر كس از دردي برد رنج و عذاب

باشد از انديشه اي در اضطراب *

عده اي مستند و جمعي هوشيار

عده اي شادند و جمعي داغدار *

عده اي سرمست ناز و نعمتند

برخي از كار جهان در حيرتند*

عده اي از فقر و لذت گشته زار

يا زدست چرخ گردون بيقرار*

جمله نادانند دانايي كجاست

راه تاريك است بينايي كجاست *

تا طريق معرفت روشن كند

وين جهان را جلوهگلشن كند *

تاشود مسعود هر پوينده اي

كام يابد هر دل جوينده اي

 

 


سوختن

۶۹ بازديد ۰ نظر

 


روشهاي شكار شوهر توسط دخترها!

۶۷ بازديد ۰ نظر

1- روش جوادي:
يه بار يه جايي كه توي ديد طرف باشه و بتونه با دو تا شليك خودشو بهت برسونه يهو غش مي كني و ولو مي شي كف زمين.پس از چند دقيقه هذيون گفتن راجع به اينكه پسر پسر اصغر قصاب اومده خواستگاريت
اما تو نمي خواهي به اون شوهر كني/ مثلا به ضرب آب قند به هوش مي آيي و وقتي چشمت به طرف مي افته يهو بغضت مي تركه و د گريه. وقتي خوب گريه هاتو كردي و پاشدي كه بري طرف كلي اصرار ميكنه كه برسونت.اما از اون اصرار و از تو انكار.خلاصه راه مي افتي كه بري اما يجوري راه مي ري كه مطمئن بشي طرف مي تونه تا خونتون تعقيبت كنه... تا اينجا تو كار خودتو كردي اما از اينجا به بعدش ديگه با اوس كريمه.

2- روش ياهو مسنجري:
اين روش اخيرا كاربرد زيادي پيدا كرده و عمدتا هم به خاطر اينه كه لازم نيست مستقيم توي چشماي طرف نگاه كني و اين براي آماتورها هم كمك خبلي بزرگيه.از ايكونهاي گوگولي مگولي هم مي توني براي رسوندن مفهوم استفاده كني.اما بديشم اينه كه بعضي وقتها توي چت يه سو تفاهم هايي پيش مي آد كه خر بيار و باقالي بار كن!!
نكته:اين روش فقط وقتي كاربرد داره كه مطلب بطور صريح ادا بشه اما به علت اينكه هيچ موجود اناثي اصولا اين كاره نيست پس بهتره كه اصلا قيدشو زد!

3-روش بچه خر خوني:
همون داستان جزوه و اين كه خودت واردي.
نكته:متاسفانه از اونجايي كه مجموع دو متغير زيبايي و خر خوني در مورد دختر جماعت هميشه يه مقدار ثابته بنابراين بهتر كه روي اين روش خيلي حساب نكني!

4-روش خركي:
جلوي يكي از اين لندكروز سياهها بوسش مي كني كه بدونه بخاطر بد بخت كردنش همه كار مي كني.

5-روش مذهبي خفن:
چهل شب جمعه جلوي در خونتون رو جارو مي كني و آجيل مشكل گشا پخش مي كني . تو ي اين مدت به هر چي امامزاده و صاحب كرامات هست متوسل ميشي و نذر مي كني كه اگه حاجتت روا شد هر شب تو سقا خونه آس مم تقي يه شمع روشن كني ...ايشالا كه حاجتتو ميگيري.
نكته:خواهر التماس دعا

6-روش از ما بهتران:
لازم نيست كاري بكني. فقط انتخاب كن!

7-روش بچه مثبت:
طرف و به يه كافي شاپ دعوت مي كنيو اونجا خيلي معقول و منطقي مساله رو بهش مي گي.اونم احتمالا يه فرصتي مي خواد كه فكر كنه و بعدشم ايشالا كه بعله رو مي گه.
نكته:تا حالا چيزي خنده دار تر از اين شنيده بودي؟

8-روش عرفاني:
ميري لب چشمه كه آب بياري مي بيني از قضا اونم انجاست.يه جوري كه انگار حواست نيستپات مي خوره به كوزه طرف و كوزه خورد و خاكشير مي شه.بعد لپات گل مي اندازه و با عجله كوزتو پر مي كني و ميري. اينجاست كه طرف با خودش فكر مي كنه:
اگر با من نبودش هيچ ميلي چرا ظرف مرا بشكست ليلي
خلالصه خيالت تخت باشه كه كارت درسته!
نكته:
اين روش در طي تاريخ امتحانشو بخوبي پس داده و بنا براين بسياري از كارشناسان و صاحبنظران معتقدن كه بحران امروز ازدواج در اثر لوله كشي شدن آب بوجود اومده.

9-روش لوس گري:
يه دفعه يه سوسك مي بيني و بنا ميذاري به جيغ! آ ي جيغ نكش كي بكش.طرف هم كه وضع و اينطور مي بينه به هر قيمتي شده سوسك و به ديار باقي مي فرسته. حالا تو همچين تحويلش مي گيري كه انگار شير شكار كرده! و بعدشم مثلال از ترس سوسك يه مدتي خودتو بهش مي چسبوني و ازش جدا نمي شي! اگه كارا تا اينجا خوب پيش بره ما بقيش تضمين شدست.

10-روش شهرستاني:
يه بار با چشم گريون و تن لرزون طوري كه طرف بشنفه براي دوستت درد دل مي كني كه چطوري وقتي داشتي مي اومدي يه پسره ي چشم نا پاك تو رو ديد زده و بهت متلك پرونده. بعدشم هقي مي زني زير گريه. اينجاست كه ديگه رگ غيرت طرف باد مي كنه و حساب يارو با كرام الكاتبينه!
نكته:
اگه كار به خون و خونريزي نكشه مي توني روي موفقييت حساب كني. اما اوصولا زندگي با اين آدم توصيه نمي شه.

به اميد موفقيت..........


پيشم بمون

۶۳ بازديد ۰ نظر

 

چشماي تو براي من عالم زندگانيه
رنگ چشات براي من اميد زندگانيه
من ميميرم اگه تو پيشم نموني
رنگ دلم آبي شده ميشه تو پيشم بموني
چشماي من منتظرن منتظر رسيدنت
بيا ديگه تنهام نزار فرشته ها ندزدنت ؟
اين قلب من ميتپه براي تو همينو بس
دق ميكنم اگه نياي من ميميرم گوشه قفس
واي رسيدي عزيز من دلم برات تنگ شده بود
عزيز من ميدونستي ديشب هيچ ستاره اي غايب نبود
من بودمو تو بوديو ستاره ها مهمونمون
پيشم بمون پيشم بمون پيشم بمون