كريمي مشاور بيمه

مشاور شركت بيمه پارسيان

خودت بدون واسه كيه....اشناي غريب

۶۲ بازديد ۰ نظر
سنگين ترينم غروب من لحظه بي تو بودن است

اگر ماندم ميايم بسويت

اگر مردم فداي تار مويت

***********************************************

 

؟؟؟؟؟؟؟؟--؟؟؟

اينا همه تورو دوست دارن

اون كه غش كرده منم

با اميد روزهاي خوب براي همه


دكتر شريعتي

۶۷ بازديد ۰ نظر
---------------------------------------
با همه چيز در آميز و با هيچ چيز آميخته نشو
در انزوا پاك ماندن، نه سخت است و نه با ارزش
«

از http://fanose-royaha.blogfa.com/

۶۷ بازديد ۰ نظر
بايه قامت شكسته... با نگاهي مات و خسته ...سرشو برده نوشونش... يه نفر تنها نشسته.... توي تنهاييش يه درده ..... جاي پاي قلبي سرده ..... گل سرخي بوده اما ..... ديگه پژمرده و زرده .... فارغ از ديروزو امروز ... غرقه تو درياي درداش..... حسرتش يه عشق نابه ..... كه وفا كنه به عهداش.....

 

از وب قشنگ رويا


به نام مير به كام احمد

۷۱ بازديد ۰ نظر
سلام

تو> كيي

راستش نميدونم از كجا بگم چون دلم خيلي پره

توي جمهوري  دنبال يه دختر خوشكل با مچ بند سبز بودم اونا ريختن سرش با بي رحمي كامل اونو با باتون سيم زدن دختره بيهوش افتاد سرش بدجور خون ميومد تا رسيدم بهش  حمله كردند طرف من و تا جايي كه ميخوردم زدنم .

موقعي كه رفتن من خودمو رسوندم بهش چنتا دختر از يه خونه اومدن بيرون من و اون رو كشيدن داخل

دختره تموم كرد منم سه روز بيمارستان بودم  حالا چند روزه اونو نديدم فقط از دفتر تلفنش شماره دوستش دارم  بهم خيلي حرفا راجبش زده راستش از زندگي سيرم

مينويسم تا بماند يادگار

اندكي در اين جهان مهمانم  مهماني ما پايانش كه ميدادند غير او

 

 

 

 


سلام

۷۱ بازديد ۰ نظر
سلام به همه دوستاي خوبم كه سر ميزنن

اين نوشتم براي يادگاري بمونه

اما نميتونم تصميم گرفتم  بهش برسم

مطلب بزارم

تا فراموشش نكنم

 


كاش ميدانستي

۷۲ بازديد ۰ نظر
 اندكي صبر كردم :

ديدمش

تازه از مغازه اومد بيرون سلام كردم جواب داد سلام گل پسر

كمي گپ توي مسير تا ماشين به برسه  

بدجور محو صحبت كردنش بودم  يك دفعه

گفت تو فكر چي منم رك بهش گفتم تا حالا نديمتون اما

حالا كه ديدمتون ديگه ميخوام براي هميشه داشته باشمت

با شوخي گفت:

داشته باش

گفتم ادرس يا شماره

گفت: بگرد تا بدونم واقعا ميخواي مال هم باشيم

گفتم :چطور پيدا كنم

گفت با خودته هر جور راحتي من نمي دونم

 بعد يك سال كه پيداش كردم

...........................

با يه پرايد از خونه اومد بيرون  دنبالش رفتم پشت چراغ قرمز زدم بهش

من ميخنديدم اون داد وفرياد ميكرد فحش ميداد

ديوونه

مگه كوري

ماشينم داغون شد

اومد كنار شيشه

 اخه من نشسته بودم نيگاش ميكردم

بهم گفت كي بهت گواهينامه داده

گواهينامه رو بهش دادم

عينكم برداشتم

گفتم سلام خانومه م ....س

جا خورد گفت من و از كجا ميشناسي

گفتم ماشين بردار بعد چهار راه منتظرم

خسارتونم حساب ميكنيم

 بعد چهارراه وايستاد بازم سلام كردم

اشنايي دادم  حسابي جا خورد

من ماشين خودم گذاشتم ماشين  اون برديم چراغ راهنماش عوض كنم

طول صحبتهاش وقتي گفت  نامزدم  ارش اگه بدونه حسابي قاطي كردم

زدم كنار بهش گفتم يك سال سختي كشيدم  از پلاك ماشينت فهميدم كجايي

حالا نامزد داري وايييييييييييي من چه

احمقم كه دختر همكار بابا معاون بانك  رو از دست دادم

بخاطر تو

پياده شدم  رفتم

شب رسيدم به ماشين

متوجه شدم گوشيم نيست

زنگ زدم ديدم

يه زن جواب داد اگه گوشيت ميخواي بيا به اين ادرس

ادرس خونه  م..... س بود رفتم گوشيم بايه شاخه گل بهم داد گفت زود قضاوت كردي

يك ماه تو فكر اين بودم كه منظورش چي بود

زود قضاوت كردي

وقتي رفتم در خونه پارچه سياه نوشته شده بود  بانهايت تشكر از همه سروراني كه در مراسم دخترم شركت كردند  وقتي فهميدم سرطان داشته ديگه نميدونستم چكار كنم

 از اون فقط اسمش و شماره پلاك ماشينش رو دارم

مينا جون روحت شاد يادت گرامي

 

 

 


بي صدا برو

۶۵ بازديد ۰ نظر

حالا كه خواب رفته دلم بي صدا برو

آرام رد شو از من و بي اعتنا برو!

 

 اينبار حرفهاي دل من نگفتنيست

اينبار را نپرس چرا و كجا؟!...برو!

 

از نو تمام خاطره ها را مرور كن!

اصلا نيا به قلب من از ابتدا! برو!

 

اصلا خيال كن كه دلت جاي ديگريست

اصلا خيال كن كه نديدي مرا برو!

 

بعد از تو هيچ كس به دلم سر نمي زند

در را ببند پشت سرت، بي صدا برو!


شيشه تبدار

۶۸ بازديد ۰ نظر

شيشه

روي آن شيشه تبدار تو را "ها" كردم
اسم زيباي تو را با نفسم جا كردم

حرف با برف زدم سوز زمستاني را
با بخار نفسم وصل به گرما كردم

شيشه بد جور دلش ابري و باراني شد
شيشه را يك شبه تبديل به دريا كردم

عرقي سرد به پيشاني آن شيشه نشست
تا به اميد ورود تو دهان وا كردم

در هواي نفسم گم شده بودي اي عشق
با سرانگشت ، تو را گشتم و پيدا كردم

با سرانگشت كشيدم به دلش عكس تو را
عكس زيباي تو را سير تماشا كردم

و به عشق تو فرآيند تنفس را هم
جذب اكسيژن چشمان تو معنا كردم

باز با بازدمي اسم تو بر شيشه نشست
من دمم را به اميد تو مسيحا كردم

پنجره دفترم امروز شد و شيشه غزل
و من امروز بر اين شيشه تو را "ها" كردم

آن قدر آه كشيدم كه تو اين شعر شدي
جاي هر واژه، نفس پشت نفس جا كردم

اينك اي شعر مه آلوده خداحافظ تو
ختم اين شعر نفسگير در اينجا كردم

 

شاعر : ناشناس



من وتو

۶۴ بازديد ۰ نظر
 

نه سيب نه گندم است بين من و تو

بين من و تو گم است بين من وتو

اين عشق كه ديگران از او مي گويند

يك سوءتفاهم است بين من و تو

 


                                  "  جليل صفربيگي "

 


خبر به دورترين نقطه جهان برسد

۷۳ بازديد ۰ نظر
خبر به دورترين نقطة جهان برسد

نخواست او به من خسته ـ بي‌گمان ـ برسد

شكنجه بيشتر از اين‌؟ كه پيش چشم خودت‌

كسي كه سهم تو باشد، به ديگران برسد

چه مي‌كني‌، اگر او را كه خواستي يك عمر

به راحتي كسي از راه ناگهان برسد...

رها كني‌، برود، از دلت جدا باشد

به آن‌كه دوست‌تَرَش داشته‌، به آن برسد

رها كني‌، بروند و دو تا پرنده شوند

خبر به دورترين نقطة جهان برسد

گلايه‌اي نكني‌، بغض خويش را بخوري‌

كه هق‌هق تو مبادا به گوششان برسد

خدا كند كه‌... نه‌! نفرين نمي‌كنم‌، نكند

به او، كه عاشق او بوده‌ام‌، زيان برسد

خدا كند فقط اين عشق از سرم برود

خدا كند كه فقط زود آن زمان برسد......