بهار آمد ، ولي غمگين و خسته
تبر ، لبخند جنگل را شكسته
به جاي موج آب و رقص ماهي
علف بر دامن هامون نشسته
بهار آمد ، ولي غمگين و خسته
تبر ، لبخند جنگل را شكسته
به جاي موج آب و رقص ماهي
علف بر دامن هامون نشسته
طبيعت
رسيده موسم شورآور بهار طبيعت هزار چشم شده مست و بيقرار طبيعت
ضميمه كرده به لطف چمن طراوت گل را دوباره شاعر دستان كردگار طبيعت
اميد در جريان است در ترنم باران صفاي آينه شو تا شوي دچار طبيعت
كجا جواب سخاوت بود زدودن و كشتن كه مي بريد چنين چاره اي به كار طبيعت
امان زمردم نامطلع زعمق جفاشان فغان ز حال دل مام داغدار طبيعت
كمي به خويش بياييد از چه روي زمين را گرفته ايد ز سلطان اختيار طبيعت
از اين به بعد بياييد واقعا" ننماييم زباله هاي جهان سوز را نثار طبيعت
زكشتن شجر و ورد و حذف جنگل و دريا بجز كوير چه باشد در انتظار طبيعت
اگر دهيم ادامه به ظلم خويش كماكان رسد دمي كه بگرييم بر مزار طبيعت
دليل خويش ستيزي جهالت است وگرنه همه هستيم دوستدار طبيعت
هنوز اهل دلي هست در جهان تو سيمين خداكند كه شود باز بخت يار طبيعت
سيمين اسودي
با وظايف سازمان محيط زيست اشنا شويم
قانون حفاظت و بهسازي محيط زيست ( مصوبه 28/ 3 / 1353 و اصلاحيه 24/ 8 / 1371
ماده 6ـ سازمان علاوه بر وظائف و اختياراتي كه در قانون شكار و صيد براي سازمان شكارباني و نظارت بر صيد مقرر بوده داراي وظائف و اختيارات زير است:
الفـ انجام دادن تحقيقات و بررسيهاي علمي و اقتصادي در زمينه حفاظت و بهبود و بهسازي محيطزيست و جلوگيري از آلودگي و برهم خوردن تعادل محيطزيست از جمله موارد ذيل:
1- طرق حفظ تعادل اكولوژيك طبيعت (حفظ مناسبات محيطزيست)
2- تغييراتي كه تأسيسات و مستحدثات مختلف در وضع فيزيكي و شيميايي و بيولوژيك خاك، آب و هوا ايجاد مينمايند و اين تغييرات سبب دگرگوني وضع طبيعي ميگردند. مانند تغيير و تخريب مسير رودخانه ها، تخريب جنگلها و مراتع دگرگوني اكولوژي درياها، بهم خوردن زهكشي طبيعي آبها و دگرگوني و انهدام تالابها.
3- استفاده از سموم كشاورزي يا مواد مصرفي زيان آور به محيطزيست.
4- طرز جلوگيري از پخش و ايجاد صداهاي زيان آور به محيطزيست.
5- حفظ محيطزيست از نظر ظواهر طبيعت و طرق زيباسازي آن.
بـ پيشنهاد ضوابط به منظور مراقبت و جلوگيري از آلودگي آب و هوا، خاك و پخش فضولات اعم از زبالهها و مواد زائد كارخانجات و بطور كلي عواملي كه موثر بر روي محيط ميباشند.
جـ هر گونه اقدام مقتضي به منظور بهبود و بهسازي محيطزيست در حدود قوانين مملكتي با حفظ حقوق اشخاص
دـ تنظيم و اجراي برنامههاي آموزشي به منظور تنوير و هدايت افكار عمومي در زمينه حفظ و بهسازي محيطزيست.
ه- ايجاد باغهاي وحش و موزه تاريخ طبيعي.
وـ برقراري هرگونه محدوديت و ممنوعيت موقتي زمانيـ مكانيـ نوعي ـ طريقي و كمي شكار و صيد و اعلام آن طبق مقررات ماده 4 قانون شكار و صيد.
زـ همكاري با سازمانهاي مشابه خارجي و بينالمللي به منظور حفظ محيطزيست در حدود تعهدات متقابل.
نكته
به نظرم وظايف سازمان محيط زيست در سطوح عالي كه در راستاي جلوگيري از تخريب محيط زيست توسط سازمان هاي دولتي يا شبيه دولتي بايد انجام بگيرد به خاطر نواقص قانوني به طور كامل كاربردي نيست و ثابت شده بسياري از احكام ديوان عدالت اداري يا به ضرر سازمان تمام شده و يا آنهايي كه به نفع محط زيست بوده به درستي اجرا نشده است
همچنين سازمان محيط زيست در مسائلي مثل آموزش فعاليت مثبتي از خود بروز نميدهد و در رابطه همكاري اين ارگان با سازمانهاي مشابه خارجي و بينالمللي غير از يكي دو مورد محدود كه فايده ي چنداني براي محيط زيست كشور نداشت،چيزي به يادم نمي آيد
شايد وقت آن رسيده كه فعالان محيط زيست قدم هاي محكمي در ارتباط با اصلاح و نظارت بر قوانين محيط زيست بردارند تا در آينده شاهد تشريفاتي بودن سازمان محيط زيست نباشيم
به نظرم سازمان محيط زيست با دو چالش اساسي روبه رو است
1_به دليل نداشتن بوجه ي كافي نميتواند عملا برنامه هاي آموزشي داشته باشد
2_به خاطر نقص هاي قانوني توانايي اجرا قوانين محيط زيستي بدون هماهنگي و همكاري با ديگر ارگان هاي دولتي كه در امر محيط زيست دخيل هستند را ندارد و اين درحالي است كه اگر ارگاني نخواهد با سازمان محيط زيست همكاري كند مسلما با تخريب هايي روبه رو ميشويم كه جلوگيري يا كمتر كردن صدمات آن غير ممكن خواهد بود
سيزده بدر
ميرويم سيزده بدر
دسته به دسته
ميبنديم بار و بنه
بسته به بسته
خيلي داره مزه
گره زدن به سبزه
خرم و خوش ميدويم
روي چمنها
پشت هم مثل دوي
آهوي صحرا
خيلي داره مزه
گره زدن به سبزه
سرودهي عباس يمينيشريف
بازَم گُل نرگس،
اومد به خونه.
به كوچه اومده،
نعنا و پونه.
بيا گُلِ ريحون دارم،
ديگه نوروز تو راهه.
بيا رنگينكمون دارم،
ديگه نوروز تو راهه.
پرستو برگشته،
لونه ميسازه.
لونهشو گوشهي
ايوون ميسازه.
بيا گُلِ ريحون دارم،
ديگه نوروز تو راهه.
بيا رنگينكمون دارم،
ديگه نوروز تو راهه.
اسب سفيدِشُو
سرما زين كرده.
باد و بارونِشو
تو خورجين كرده.
بيا گُلِ ريحون دارم،
ديگه نوروز تو راهه.
بيا رنگينكمون دارم،
ديگه نوروز تو راهه.
خورشيد خانم پنجهش،
گرم و طلايي.
تو باغ درختارُو،
چراغون كرده.
بيا گُلِ ريحون دارم،
ديگه نوروز تو راهه.
بيا رنگينكمون دارم،
ديگه نوروز تو راهه
ثمين باغچهبان
محيط بان
نــام تـــو زيباست مقدارت بلند
آهـــوان را مي رهاني از كمند
اقتــــدا كــردي به مولايت رضـا
از تلاشت خالقت باشد رضــــــا
ايمن از يمن وجودت كوه و دشـت
هر شريري از وجودت خسته گشت
حــــامــي كبـك و پلنگ، مرغابيان
مي خـــروشــي سخـت بـــا قابيليان
با پليــــــدان تــركتـــازي مـي كني
بـــذل جـــان با عشق بازي مي كني
جان خود بگرفته بر كف روز و شب
گــــه زســرمـــا گه زگرما در تعب
گه گرفتـار شــروران مـــي شــــوي
گـــه اسيــــــر باد و بوران مي شوي
رمــز بــودن راز آرامــش تــويــــي
رمــــز سبــــزي راز آســـايش تويي
اي پـنـــــاه خـلقيـــــان بـي زبــــان
نــــــام تـــــو در يـــادها بس جاودان
عليرضا اعجازي
باد سرد آرام بر صحرا گذشت
سبزهزاران، رفتهرفته، زرد گشت
تك درخت نارون شد رنگ رنگ
زرد شد آن چتر شاداب و قشنگ
برگ برگ گل به رقص باد ريخت
رشتههاى بيد بن از هم گسيخت
چشمه كمكم خشك شد بيآب شد
باغ و بستان ناگهان در خواب شد
كرد دهقان دانهها در زير خاك
كرد كوته شاخهء پيچان تاك
فصل پاييز و زمستان ميرود
بار ديگر چون بهاران ميشود
از زمين خشك ميرويد گياه
چشمه جوشد، آب ميافتد به راه
برگ نو آرد درخت نارون
سبز گردد شاخساران كهن
گل بخندد بر سر گلبوتهها
پر كند بوى خوش گل باغ را
باز ميآيد پرستو نغمهخوان
باز ميسازد در اينجا آشيان
سرودهي پروين دولتآبادي
سبزي بيار سير بيار
سيب و سماق گير بيار
سنجد و سركه پيدا كن
در وسط سفره گذار
وقتي كه گويد آن عمو
آي سمنو آي سمنو
صداش بزن بياد جلو
كاسه بده بخر از او
ماهي و آرد و آب و شير
سبزه و گل نون و پنير
شمع و گلاب خوب بيار
هر چه كه لازمه بيار
سفره بينداز به زمين
تمام چيز هفت سين
ظرف به ظرف پيش هم
درست و پاكيزه بچين
تا به خوشي سال دگر
به شادي و بيدردسر
آسوده زندگي كني
از غم و غصه بيخبر
سروده ي عباس يميني شريف
شد شب عيد
سال جديد
جوانه زد
درخت بيد
حالا بايد
دويد دويد
بالا پريد
پايين بريد
خانه تكاند
جارو كشيد
گردگيري كرد
اطاق را چيد
شيريني و
آجيل خريد
رخت پاك و
تميز پوشيد
رفت اين را ديد
رفت آن را ديد
گفت و شنيد
تبريك عيد
سرودهي عباس يمينيشريف
بهار آمد، گل آمد
نسرين و سنبل آمد
گلهاي سرخ و زيبا
در باغ خانهي ما
چشمها را باز كردند
با خنده ناز كردند
بنفشه دستهدسته
كنار جو نشسته
در روز آفتابي
در آسمان آبي
پرندهي خوشآواز
پر زد و كرد پرواز
بهار آمد، گل آمد
نسرين و سنبل آمد
سرودهي پروين دولتآبادي