كريمي مشاور بيمه

مشاور شركت بيمه پارسيان

حسام بهرامي

۲۷ بازديد ۰ نظر

آرام كسي رد شده اما ضربانش

بايد بنويسم غزلي تا هيجانش…

 

عطر خوش نعناي تو در حلقه‌اي از دود

سرگيجۀ اين شهر، من و نقش جهانش

 

آواز بياتي و چه خوب است كه يك شب

عريـان بشوي در وسط جامه درانش

 

از روي لب توست كه در حاشيۀ قم

هي شعبه زده حاج‌حسين و پسرانش

 

اين شعر فقط تاب و تب رد شدنت بود

چيزي كه عيان است چه حاجت به بيانش

 

دنبالۀ موهاي تو بر صفحۀ كاغذ

آرام كسي رد شده امـا ضربانش…


عليرضا روشن

۲۸ بازديد ۰ نظر

به هر چه نمي خواستم

رسيدم

جز تو

كه مي خواستمت.


وحيد عمراني

۲۸ بازديد ۰ نظر

پاييز اگر وقت آمدن

خش خش برگها؛

آن صداهاي جادويي را

زير گامهايش مي شنيد

هرگز نمي رفت.


افسر فاضلي شهربابكي

۲۹ بازديد ۰ نظر

عقاب، پر

كبوتر، پر

گل، پرپر.


حسن آذري

۲۸ بازديد ۰ نظر

آمده بودم خداحافظي

اتوبوسي كه تو را مي برد

دور

دور

دور مي شد

پس چرا تو دور نمي شدي؟


هادي محرابي

۲۹ بازديد ۰ نظر

يك اتفاق تلخ غم انگيز در تو بود

يا ردپاي زخمي پاييز در تو بود

 

شيطان نشسته بود كه سيبي بچيني و

ويران كند تو را و هر آن چيز در تو بود

 

بادام چشم كه خون مي كني به پا

قوم مغول، وراثت چنگيز در تو بود

 

گاهي كه شمس در بدنم شعله مي كشيد

رقص سماع و چرخش تبريز در تو بود

 

از من بگير دست خودت را برقص باز

حالا كه اين معاشقه يكريز در تو بود

 

هر روز رو به روي خودم زجه مي زنم

اين سرنوشت تلخ بلاخيز در تو بود

 

گفتي تمام كن غزلت را دلم گرفت

پايان نيمه كارۀ آن نيز در تو بود


عليرضا بهرهي

۲۶ بازديد ۰ نظر

روز رفتنت

خودش را به خواب زد

مردي كه مردن نمي دانست.


رحيم گشتي

۲۶ بازديد ۰ نظر

آه

اگر نبود

چه مي كشيد

دل ...


«فراخوان شعر»

۲۷ بازديد ۰ نظر

دوستان و شاعران گرامي، در حال تأليف و تدوين كتابي هستم با نام مرثيه هاي زاينده رود. از شما عزيزان دعوت مي كنم تا اگر شعري در هر قالبي دربارۀ خشك شدن زاينده رود سروده ايد يا مي شناسيد براي بنده ارسال داريد تا در صورت دارا بودن كيفيت لازم به نام خودتان در اين كتاب درج گردد.

شناسۀ من در تلگرام:   vahid_omrani@

شناسۀ من در اينستاگرام:  _vahid_omrani@


رضا كاظمي

۲۸ بازديد ۰ نظر

دستش را بگير

نيفتند برگهاش

شايد اين درخت

بهار مي خواهد دلش.