كريمي مشاور بيمه

مشاور شركت بيمه پارسيان

مطرب عشق

۷۹ بازديد ۰ نظر
پيشِ رخ تو اي صنم! كعبه سجود مي‌كند     
در طلبِ تو آسمان جامه كبود مي‌كند

حسن ملائك و بشر جلوه نداد اينقدر             
عكسِ تو مي زند در او:حسن نمود مي‌كند

ناز نشسته با طرب،چهره به چهره،لب به لب        
گوشهٔ چشمِ مستِ تو گفت وشنود مي‌كند

اي تو فروغ كوكبم تيره مخواه چون شبم               
دل به هواي آتشت اين همه دود مي‌كند

در دل بينواي من عشق تو چنگ مي زند             
شوق به اوج مي رسد،صبر فرود مي‌كند

آنكه به بحر ميدهد صبرِ نشستنِ ابد              شوق سياحت و سفر همرهِ رود مي‌كند

دل به غمي فروختم پايه و مايه سوختم               
شاد، زيان خريده‌اي كاين همه سود مي‌كند

عطر دهد به سوختن، نغمه زند به ساختن          
وه كه دلِ يگانه ام كارِ دو عود مي‌كند

مطرب عشق او به هر پرده كه دست مي‌برد      
 پرده سراي سايه را پُر ز سرود مي‌كند...

#هوشنگ_ابتهاج


شعر هوشنگ ابتهاج

۶۷ بازديد ۰ نظر
با تو يك شب بنشينيم و شرابي بخوريم
آتش آلود و جگر سوخته آبي بخوريم

در كنار تو بيفتيم چو گيسوي تو مست
دست در گردنت آويخته تابي بخوريم

بوسه با وسوسهٔ وصل دلارام خوشست
باده با زمزمه‌ي چنگ و ربابي بخوريم

سپر از سايهٔ خورشيد قدح كن زان پيش
كز كماندار فلك تير شهابي بخوريم

پيش چشم تو بميريم كه مست‌است بيا
تا به خوش‌باشيِ مستان مي نابي بخوريم

صلهٔ سايه همين جرعه‌ٔ جـام لب توست
غزلي نغز بخوانيم و شرابي بخوريم

✍ #هوشنگ_ابتهاج


شعر بي خيال بعضي ها ازسانازرئوف

۸۶ بازديد ۰ نظر
خوشا به حال تو و خوش به حال بعضي ها
كه گفته ايد به خود : بي خيال بعضي ها

تمام بار و بر بوستان سرسبزت
به زير مشت و لگد ، پايمال بعضي ها

. ميان جنگل مولا چه شرع و قانوني؟!
جهان حرام من است و حلال بعضي ها

حكايت سر ‌‌ِ سبز و زبان سرخم نيست
اگر جواب ندارد سئوال بعضي ها

صدا، صداي كلاغان پر هياهوي ست
چه پاسخي ست؟ به اين قيل و قال بعضي ها .

بهار مي رسد و روسياه مي ماند
پس از گذشت زمستان، ذغال بعضي ها

#ساناز_رئوف  


شعرغم نباشد ازسعدي بزرگوار

۸۳ بازديد ۰ نظر
 ✨????????????????????????????
????????????????????
????????????
???? ????
????
تو را ناديدن ما غم نباشد
كه در خيلت به از ما كم نباشد

من از دست تو در عالم نهم روي
وليكن چون تو در عالم نباشد

عجب گر در چمن برپاي خيزي
كه سرو راست پيشت خم نباشد

مبادا در جهان دلتنگ رويي
كه رويت بيند و خرم نباشد

من اول روز دانستم كه اين عهد
كه با من مي‌كني محكم نباشد

كه دانستم كه هرگز سازگاري
پري را با بني آدم نباشد

مكن يارا دلم مجروح مگذار
كه هيچم در جهان مرهم نباشد

بيا تا جان شيرين در تو ريزم
كه بخل و دوستي با هم نباشد

نخواهم بي تو يك دم زندگاني
كه طيب عيش بي همدم نباشد

نظر گويند سعدي با كه داري
كه غم با يار گفتن غم نباشد

حديث دوست با دشمن نگويم
كه هرگز مدعي محرم نباشد

شاعر:#سعدي

????
????????
????????????
????????????????????
✨????????????????????????????


حكايتي ازسعدي

۶۴ بازديد ۰ نظر
حكايتي از گلستان سعدي


درويشي مستجاب الدعوه در بغداد پديد آمد . حجاج يوسف را خبر كردند ، بخوانـدش و گفـت :
دعاي خيري بر من كن . گفت : خدايا جانش بستان. گفت : از بهـر خـداي ايـن چـه دعاسـت ؟
گفت : اين دعاي خيرست تو را و جمله مسلمانان را .

اى زبردست زير دست آزار
گرم تا كى بماند اين بازار؟

به چه كار آيدت جهاندارى
مردنت به كه مردم آزارى




بهترين اشعارسعدي

۷۴ بازديد ۰ نظر
 وه كه جدا نمي‌شود نقش تو از خيال من

تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من

ناله زير و زار من زارتر است هر زمان

بس كه به هجر مي‌دهدعشق توگوشمال من

#سعدي


شعري از سعدي

۷۲ بازديد ۰ نظر
مرا چون خليل آتشي در دل است
كه پنداري اين شعله بر من گل است

نه دل دامن دلستان مي‌كشد
كه مهرش گريبان جان مي‌كشد

نه خود را بر آتش بخود مي‌زنم
كه زنجير شوق است در گردنم

مرا همچنان دور بودم كه سوخت
نه اين دم كه آتش به من درفروخت

نه آن مي‌كند يار در شاهدي
كه با او توان گفتن از زاهدي

كه عيبم كند بر تولاي دوست؟
كه من راضيم كشته در پاي دوست

مرا بر تلف حرص داني چراست؟
چو او هست اگر من نباشم رواست

بسوزم كه يار پسنديده اوست
كه در وي سرايت كند سوز دوست

مرا چند گويي كه در خورد خويش
حريفي بدست آر همدرد خويش

بدان ماند اندرز شوريده حال
كه گويي به كژدم گزيده منال

يكي را نصيحت مگو اي شگفت
كه داني كه در وي نخواهد گرفت

ز كف رفته بيچاره‌اي را لگام
نگويند كاهسته را اي غلام

چه نغز آمد اين نكته در سندباد
كه عشق آتش است اي پسر پند، باد

#سعدي


سروده هاي سعدي

۷۵ بازديد ۰ نظر
بسيار ملامتم بكردند
كاندر پي او مرو كه بدخوست

اي سخت دلان سست پيمان
اين شرط وفا بود كه بي‌دوست

بنشينم و صبر پيش گيرم؟
دنبالهٔ كار خويش گيرم؟

#سعدي

 


شعر بسيارسفربايد كرد سعدي

۷۹ بازديد ۰ نظر
بسيار سفر بايد
تا پخته شود خامي
صوفي نشودصافي
تا درنكشد جامي

گر پير مناجات است
ور رند خراباتي
هركس قلمي رفته‌ست
بر وي به سرانجامي

#سعدي


شعرطنزاقتصادي ازسعيدبيابانكي

۷۴ بازديد ۰ نظر
يك شعر طنز تازه:

اي مانده در محاصره ي سيم خاردار
اي كشور گرامي سرمايه دار دار

يك ذره از فشار اجانب به خود ملرز
اي كشور عزيز گروه فشار دار

اسباب عيش داري و كاري نمي كني
نفت دلار دار ،سفير بخار دار

درمان ما دو جرعه از آن زهرماري است
ما را ببر به ميكده ي زهرمار دار

اندامم از فشار تورم بر آمده است
مانند ماه آخر نسوان بار دار

بايد خيار كاشت عزيزم خيار شور
در شوره زار باير لخت شيار دار

قدري هم التفات به قلاب ما كنيد
اي ماهيان سنگدل خاويار دار

هم كاردان و كارشناسيم و كار دوست
ما را بدل كنيد وزيران به كار دار...

سعيد بيابانكي