در طلبِ تو آسمان جامه كبود ميكند
حسن ملائك و بشر جلوه نداد اينقدر
عكسِ تو مي زند در او:حسن نمود ميكند
ناز نشسته با طرب،چهره به چهره،لب به لب
گوشهٔ چشمِ مستِ تو گفت وشنود ميكند
اي تو فروغ كوكبم تيره مخواه چون شبم
دل به هواي آتشت اين همه دود ميكند
در دل بينواي من عشق تو چنگ مي زند
شوق به اوج مي رسد،صبر فرود ميكند
آنكه به بحر ميدهد صبرِ نشستنِ ابد شوق سياحت و سفر همرهِ رود ميكند
دل به غمي فروختم پايه و مايه سوختم
شاد، زيان خريدهاي كاين همه سود ميكند
عطر دهد به سوختن، نغمه زند به ساختن
وه كه دلِ يگانه ام كارِ دو عود ميكند
مطرب عشق او به هر پرده كه دست ميبرد
پرده سراي سايه را پُر ز سرود ميكند...
#هوشنگ_ابتهاج