كريمي مشاور بيمه

مشاور شركت بيمه پارسيان

غزلي زيبا از فاضل نظري

۶۳ بازديد ۰ نظر
تمام مردم اگر چشمشان به ظاهر توست
نگاه من به دل پاك و جان طاهر توست

فقط نه من به هواي تو اشك مي ريزم
كه هر چه رود در اين سرزمين مسافر توست

همان بس است كه با سجده دانه برچيند
كسي كه چشم تو را ديده است و كافر توست

به وصف هيچ كسي جز تو دم نخواهم زد
خوشا كسي كه اگر شاعر است، شاعر توست

كه گفته است كه من شمع محفل غزلم؟!
به آب و آتش اگر مي زنم به خاطر توست

#فاضل_نظري 
#گريه_هاي_امپراتور / #شاعر


شعري زيبا ومتفاوت ازسعيدغمخوار

۶۹ بازديد ۰ نظر
خوش صورت و خوش قامت و خوش آب و هوايي

خوش خنده و با معرفتي، اهل كجايي؟

با ديدن لبخند تو هوش از سرِ من رفت

آن طرز نگاهِ تو مرا كرده هوايي

تأثيرِ نگاهِ تو و چشمانِ تو بوده

اكنون تو اگر در دلِ ديوانه ي مايي

تا ديد تورا اين دلِ ديوانه به ما گفت

تو نيمه ي گم گشته ي پنهاني مايي

با بودنِ روي تو چه حاجت به طبيب است

بر زخم ِ دلِ من تو خودت مثل شفايي

لبخندِ تو آرامش اين قلبِ مريض است

تو جلوه‌اي از قدرت زيباي خدايي

حقّا كه به افتادن ِ در دام نگاهت

چيزي نتوان گفت به جز عشق و رهايي

#سعيد_غمخوار


شعري زبيا از زنده يادنجمه زارع

۶۸ بازديد ۰ نظر
هر چه اين احساس را در انزوا پنهان كند

مي تواند از خودش تا كي مرا پنهان كند؟

 

عشق، قابيل است؛ قابيلي كه سرگردان هنوز

كشته خود را نمي داند كجا پنهان كند!


در خودش، من را فرو خورده ست، مي خواهد چه قدر

ماه را بيهوده پشت ابرها پنهان كند؟!


هرچه فرياد است از چشمان او خواهم شنيد!

هر چه را او سعي دارد بي صدا پنهان كند


آه! مردي كه دلش از سينه اش بيرون زده ست

حرف هايش را، نگاهش را، چرا پنهان كند؟!


خسته هرگز نيستم، بگذار بعد از سال ها

باز من پيدا شوم، باز او مرا پنهان كند

#نجمه_زارع


غزل بي تو از سعيدغمخوار

۶۵ بازديد ۰ نظر
روز ها مي‌گذرد دردم دو چندان مي‌شود

بي تو اين دنيا برايم مثل زندان مي‌شود

درد دارد باشي و از من نگيري يك خبر

درد من با ديدنِ تنها تو درمان مي‌شود

خاطرات با تو بودن را تصّور مي‌كنم

روز وشب قلب من از اين غصه ويران مي‌شود

هر كه مي‌بيند مرا داند كه غمگين تو ام

آخر اين غم‌ها چگونه بي تو پنهان مي‌شود

خاطرت هست با چه شوقي دل به دريا مي زدم؟

گر چه مي‌گفتند نرو امروز توفان مي‌شود

گفته بودي تا قيامت من خريدار تو ام

از چه اين دوري برايت سهل و آسان مي شود

در نبودت بارها من از خودم پرسيده ام

بر سرِ اين دل چه مي‌آيد كه ارزان مي‌شود

#سعيد_غمخوار 


شعري بي نظير از سعيدغمخوار

۷۴ بازديد ۰ نظر
نه دلت جاي كسي ست،نه در دلي جا مي‌شوي

بي‌وفايي كن بدان آخر تو تنها مي‌شوي

هر چه از دستت مي‌آمد بر سرم آورده اي

بر سرت مي‌آورند آيينه ي ما مي‌شوي

گر چه من هرگز نمي‌گويم چه ها كردي به من

يك زمان مي‌دانم امّا سخت رسوا مي‌شوي

آدم ِ بد عاقبت چوب خدا را مي‌خورد

من نمي‌دانم چه وقتي پس تو دانا مي‌شوي؟

گفته‌اند دارِ مكافات است دنيا پس بدان

مي‌رسد روزي تو هم غمگين و تنها مي‌شوي

آسياب ِ هر كسي نو بت به نو بت مي رسد

صبر كن روزي تو هم غم را پذيرا مي‌شوي

#سعيد_غمخوار


شعري بسيار زيبا ازسعيدغمخوار

۶۶ بازديد ۰ نظر
ساده مي‌گويم دلم تنگ است پريشانِ تو است

ذهن و قلبم صحنه ي جولان چشمان تو است

در سرم فكر تو آنقدر رفت و آمد مي‌كند

بر لبم تنها فقط ، اسمِ تو هذيان تو است

مثلِ هر شب با خيالت دل به رؤيا داده‌ام

بي تو تنها دلخوشي رؤياي پنهان تو است

درد اين دوري دلم را بد به درد آورده است

قلب من خون است اگر،از درد هجران تو است

گر چه در ظاهر تو با من در كنارم نيستي

با مني هر لحظه چون اين دل فقط آن تو است

راست مي‌گويند كه انسان با اميدش زنده است

چون كه من تنها اميدم لمس ِ دستان تو است

من از اين دنيا فقط تنها به يك«تو» راضي‌ام

تا قيامت قلب من همواره خواهان تو است
#سعيد_غمخوار 


شعري بي نظير از سيمين بهبهاني

۶۷ بازديد ۰ نظر
????

امشب اگر ياري كني، اي ديده توفان مي كنم
آتش به دل مي افكنم، دريا به دامان مي كنم
مي جويمت، مي جويمت، با آن كه پيدا نيستي
مي خواهمت، مي خواهمت، هر چند پنهان مي كنم
زندان صبرآموز را، در مي گشايم ناگهان؛
پرهيز طاقت سوز را، يكسر به زندان مي كنم
يا عقل تقوا پيشه را، از عشق مي دوزم كفن
يا شاهد انديشه را، از عقل عريان مي كنم
بازآ كه فرمان مي برم، عشق تو با جان مي خرم
آن را كه مي خواهي ز من، آن مي كنم، آن مي كنم
#سيمين_بهبهانى

 


شعري جديد ازفاضل نظري

۶۹ بازديد ۰ نظر
اي پاسخ بي چون و چراي همه ي ما
اكنون تويي و مساله هاي همه ي ما

كو آن كه، در اين خاك سفر كرده ندارد
سخت است فراق تو براي همه ي ما

اي گريه ي شب هاي مناجات من از تو
لبخند تو آيين دعاي همه ي ما

تنها نه من از ياد تو در سوز و گدازم
پيچيده در اين كوه صداي همه ي ما

اي ابر اگر از خانه ي آن يار گذشتي
با گريه بزن بوسه به جاي همه ي ما

ما مشق غم عشق تو را خوش ننوشتيم
اما تو بكش خط به خطاي همه ي ما

گر ياد تو جرم است غمي نيست كه عشق است
جرمي كه نوشتند به پاي همه ي ما

در آتش عشق تو اگر مست نسوزيم
سوزانده شدن باد سزاي همه ي ما

#فاضل_نظري 


شعري از ارسلان شيرمحمدي

۷۷ بازديد ۰ نظر
يه احساسي تو چشماته،كه گويا تصويرم ماته
يه اقيانوس مرواريد،يه تيكه فرش زير پاته

نگاهم رو به دريا نيست،به جز تو هيچي زيبا نيست
چشمات آبي ياقوتي، نگو اين خود رويا نيست

"تو زيبايي،تو مينايي،تو شيدايي،تو رعنايي
هموني كه اصلا نيستش،آره تو خود رويايي"

تو آغوش تو آرامم،مثل موج دريايي رامم
جهان من چه رويايي ست،كنار تو كه مي خوابم

صدات لالايي مهتاب،دستات يه بركه پر آب
تو زيبايي ت غرق مي شم،تو را مي بوسمت در خواب

"تو زيبايي،تو مينايي، تو شيدايي، تو رعنايي
هموني كه اصلا نيستش،آرهدتو خود رويايي"
#ارسلان_شيرمحمدي❣


غزلي ناب از فاضل نظري

۶۶ بازديد ۰ نظر
اگر چه هم‌قدم گردباد مي‌گردم
دمي نرفته ز يادم كه كمتر از گردم

چرا ز سينه من دود آه سرنزند
كه كوهي از غم و آتشفشاني از دردم

نه پرخروش! كه من، آبشار يخ‌زده‌ام
نه پرغرور! كه آتشفشان دلسردم

فريب خورده عقلم، شكست خورده عشق
من از كه شكوه كنم؟ چون به خود ستم كردم

هميشه جاي شكايت ز خلق بسيار است
ولي براي تو از خود شكايت آوردم
#فاضل_نظري❣