اكثر مشكلاتي كه ما در زندگيمون
داريم به خاطر انتخاب هاي غلطي
است كه خودمون انجامش داديم
اكثر مشكلاتي كه ما در زندگيمون
داريم به خاطر انتخاب هاي غلطي
است كه خودمون انجامش داديم
منابع:
ويكي پديا
باشگاه خبرنگاران جوان
عصرايران
دانشنامه رشد
تبيان
*اختلال شخصيت پارنوئيد را بهتر بشناسيم . *
خصيصه بنيادين اختلال شخصيت پارانوئيد، شكاكيت و بياعتمادي به ديگران است كه تظاهرات آن به صورت تمايلي است نافذ و ناموجه براي تفسير اعمال ديگران به اعمالي كه گويا به قصد تحقير يا تهديد بيمار انجام شدهاست. اين تمايل در اوايل بزرگسالي شروع ميشود و در زمينههاي مختلفي نمايان ميگردد. افراد مبتلا به اين اختلال تقريباً هميشه منتظر آناند كه ديگران به طريقي آنها را استثمار كنند يا به آنها ضرر برسانند. آنها در بسياري از اوقات بي هيچ توجيهي، در وفاداري يا صداقت دوستان و همكاران خود ترديد ميكنند. اغلب حسادت مرضي دارند و در وفاداري همسر يا شريك جنسي خود بي دليل شك ميكنند. * يماران مبتلا به اين اختلال، حالت عاطفي محدودي دارند
*
به نظر ميرسد فاقد هرگونه احساس و هيجاني باشند. * اگر كسي را ضعيف و بيمار بيابند، يا ببينند كه اختلال يا نقصي در وضع و حالش وجود دارد، به وي با ديده تحقير مينگرند.
*
افراد مبتلا به اختلال شخصيت پارانوئيد ممكن است در موقعيتهاي اجتماعي، آدمهايي فعال و كارا به نظر برسند، حال آنكه اغلب ديگران را فقط ميترسانند يا افراد را به جان هم مياندازند
*
هيچ گونه مطالعه درازمدت مكفي و منسجمي در مورد اختلال شخصيت پارانوئيد صورت نگرفتهاست.
*
اختلال شخصيت پارانوئيد در برخي از بيماران، مادامالعمر و در برخي ديگر مقدمه اسكيزوفرني است.
*
برخي ديگر نيز با پخته شدنشان يا با كاهش فشارهاي روانيشان، صفات بدگمانه خود را وارونه سازي ميكنند و به اين ترتيب به افرادي بدل ميشوند كه توجهي درخور به اخلاقيات و نوعدوستي از خود نشان ميدهند.
*
اختلال شخصيت پارانوئيد، اختلالي است كه در آن شخص به شكلي بيمارگونه كنترل تمام رابطه را در دست گيرد و به استقلال طرف مقابلش هيچ اهميتي ندهد و هرنوع شك و بدگماني در مورد او را طبيعي بداند؛ او اين احساس را به گردن طرف مقابل مياندازد و ميگويد شكاك بودن من به خاطر بي بند و باريهاي توست.
*
اگر زني با مردي پارانوئيد آشنا شود، در ابتدا خواهد ديد كه آن مرد از ارتباط او با اطرافيان منزجر است. از زمان رفتن به دانشگاه از افرادي كه در سرويس حمل و نقل هستند تا اساتيد و همكلاسيها، به همه شك دارد و او را مورد بازپرسي و سرزنش قرار ميدهد. اين رفتار به مرور به خشونت كشيده ميشود، براي همين زن با مشورت كوركورانه اطرافيان درس خواندن را متوقف ميكند و در خانه ميماند، اما مشكل حل نميشود و فرد پارانوئيد اين دفعه به سطح روابط اعضاي خانواده و علاقه آنان به هم مشكوك ميشود. * اگر زني داراي اين اختلال شخصيت باشد، هر نوع ارتباط انساني يا كاري با يك زن را براي مرد ممنوع ميكند، بعد از آن او را در رابطه با زنهاي خانواده نيز محدود و يا به صورت آزار دهندهاي تحت كنترل ميگيرد و در ابتدا قرباني به خودش ميگويد رفتار طرف مقابل از روي حساسيت معمول يا علاقه زياد است، اما در ادامه متوجه ميشود كه اين شكها بيشتر شده است
*
افراد داراي شخصيتهاي پارانوئيد( بدگمان) به ندرت به ديگران اعتماد كرده و رفتارها و گفتارهاي ساده و معمولي ديگران را با بدخواهي و عناد به غلط تفسير ميكنند.
*
اختلال شخصيت پارانوئيد يك گرايش ناعادلانه در تفسير اعمال ديگران است بگونهاي كه فرد مبتلا به اين اختلال اعمال ديگران را تهديدآميز يا تحقيرآميز عمدي ميپندارد. اين اختلال در اوايل بزرگسالي پديدار ميشود و علائم آن عبارت است از نوعي احساس بياعتمادي همه جايي و بدگماني وسوءظن غيرقابل اثبات كه نتيجه آن هم چيزي نيست مگر سوءتعبيرهاي مداوم از نيتها و مقاصد ديگران و بدخواهانه و شرور دانستن آن ها.
*
افراد مبتلا به اختلال شخصيت پارانوئيد معمولا نياز شديدي به خودكفايي نشان ميدهند، سرسخت و ستيزه جو هستند. اين افراد در برابر نزديك شدن به ديگران مقاومت ميكنند و باين ترتيب حسابگر و سرد و خشك به نظر ميرسند. اين اختلال معمولا در مردان بيشتر از زنان به چشم ميخورد.
*
علت اصلي بروز اين اختلال شناخته شده نيست. به نظر ميرسد كه اين اختلال در خانواده هايي با اختلالات روان پريشي مثل اسكيزوفرني و اختلال هذياني كه تاثيرات ژنتيكي در آن وجود دارد، شايع تر باشد. تجربههاي ناخوشايند كودكي برخاسته از يك محيط خانوادگي تهديدآميز ميتواند موجب بروز اختلال شخصيت پارانوئيد شود. خشم شديد و بيدليل والدين يا تحقيرشدن از جانب آنها ناامنيهاي شديدي را در دوران كودكي در فرد بهوجود آورده و بعدها منجر به اختلال شخصيت پارانوئيد در او ميشود.
*
افراد مبتلا به اختلال شخصيت پارانوئيد داراي تنش عضلاني اند، ناتواني براي احساس آرامش و نياز به كاوش محيط براي پيدا كردن سرنخ در آن ها ديده مي شود. جدي و عبوس اند. در گفتار، منطقي و معطوف به هدف هستند و محتواي فكر آن ها حاكي از فرافكني و تعصب است. ممكن است خطاهاي حسي نيز داشته باشند. اين افراد براي ديگران افرادي فاقد هيجان و احساس هستند. آن ها به منطقي و عيني بودن خود افتخار مي كنند. براي قدرت و مقام اهميت خاصي قائلند و نسبت به افراد ضعيف و ملايم طبع و عليل و ناقص ابراز ناخرسندي و نفرت مي كنند. در موقعيت هاي اجتماعي ممكن است افرادي كارا و مرتب به نظر برسند، اما در ديگران ايجاد ترس و تعارض مي كنند.
*
اگر فردي چهار معيار از هفت معيار زير را داشته باشد، مبتلا به اختلال شخصيت پارانوئيد است؛ اين هفت معيار عبارتند از: 1) بدون دليل كافي ظن مي برد كه ديگران از او سوء استفاده مي كنند يا فريبش مي دهند. 2) بدون دليل كافي وفاداري و قابليت اعتماد دوستان و بستگان خود را مورد سوال قرار مي دهد. 3) در اعتماد به ديگران مردد است، زيرا مي ترسد از اطلاعات او بر عليه خودش استفاده شود. 4) در اشارات و اتفاقات خوش خيم، معاني تحقيرآميز و تهديد كننده مي بيند. 5) مدام كينه مي ورزد، يعني تحقير و بياعتنائي و اهانت را نمي بخشد. 6) فرد تصور مي كند ديگران در حال حمله به رفتار و شخصيت وي هستند؛ در واقع شخصيت وي را زير سوال مي برند. اين در حالي است كه ديگران اين مساله را درك نمي كنند و چه بسا كه ممكن است چنين قصدي نيز نداشته باشند. وي ممكن است بر اساس اين تصور غلط خود، حمله متقابل سريع داشته باشد و پاسخ پرخاشگرانه و خشمگينانه از خود نشان دهد. 7) سوءظن مكرر و بدون پايه و اساس نسبت به وفاداري همسر يا شريك جنسي اش دارد.
*
اختلال شخصيت پارانوئيد (Paranoid Personality Disorder) يك اختلال رايج است. افراد مبتلا به اختلال پارانوئيد هميشه درباره ديگران شكاك هستند و به آنها اعتماد ندارند. آنها حرف هاي بدون منظور ديگران را ترسناك و اضطراب آور مي يابند و نياتشان را بدخواهانه تلقي مي كنند. مبتلايان به اختلالات شخصيت پارانوئيد در هر رويدادي تهديدي پنهان جستجو مي كنند وعدم اعتمادشان به ديگران فراگير و غيرقابل تغيير است. افراد مبتلا به پارانوئيد از دوستيهاي نزديك اجتناب مي كنند، ناگهان از دست ديگران خشمگين مي شوند و نسبت به آنها پرخاش مي كنند و آنقدر به ديگران بدبين و بي اعتماد مي شوند كه نمي توانند كار خود را به خوبي انجام دهند. اين افراد اغلب فكر مي كنند كه ديگران به آنها خيانتي عميق و برگشت ناپذير مرتكب شده اند، هرچند براي اثبات آن هيچ سند عيني ندارند. اين افراد هميشه گوش به زنگ هستند تا نيات بدخواهانه ديگران را كشف كنند، كينه به دل مي گيرند، به محض آنكه فكر مي كنند كسي از آنها ايراد گرفته است به او حمله مي كنند، مردم را حسود مي دانند و براي اثبات حرف خود، دلايل سطحي و بي منطق ارايه مي دهند. افراد مبتلا به پارانوئيد مايل نيستند اسرار خود را با ديگران در ميان بگذارند يا با آنها صميمي شوند، زيرا مي ترسند از اطلاعاتي كه در ميان مي گذارند عليه خودشان استفاده شود
*
گردآوري:ابوالقاسم كريمي
1/مهر/1398
تا پول داري كنارتم * عاشق كيف پولتم
حرف حساب بسياري از رفاقت هاي امروزي ، جداي از جنسيت
زماني كه دعوايي بين زن و شوهر ايجاد ميشه
معمولن زنها با تحريفات زياد قضيه را براي ديگران تعريف ميكنند
چرا؟؟
چون حمايت افراد جلب بشه
و در نهايت ديگران به خانم بگن ، حق با توست
(البته چگونگي ايجاد اين مسئله دلايل مختلفي داره)
اما اينجا يك اشكالي پيش مياد
به خاطر تحريف هاي بيش از حد خانم ، و برداشت هاي غلط شنونده يا خواننده ها احتمالا راهنمايي هاي غلطي شكل ميگيره كه اگه خانم تحت تاثير اون راهنمايي ها بخواد رفتار كنه ، نه تنها مشكلش حل نميشه بلكه بايد با معضلي افزون تر دست و پنجه نرم كنه...
و اگر اين تحريفات ادامه دار باشه مرد از زن دلسرد و زن از زندگي كردن با شوهرش بي زار ميشه و در نهايت طلاق شكل ميگيره
خانم ها
اگر واقعا مايل هستيد از راهنمايي ديگران استفاده كنيد
اگر ميخواهيد مشكل شما حل بشه
موضوع اختلاف را تحريف نكنيد
به خاطر خودتون دارم ميگم
اي كاش خانم ها بياموزند كه مرد ، غول چراغ جادو نيست
يك هفته قبل همسايه ي ما كه مغازه ي كوچكي داشت و مواد غذايي ميفروخت از دنيا رفت.
مدت ها پيش ، در چنين ايامي بود كه وقتي به مغازش رفتم با خنده گفت:
قاسم(اسم كوچكم است) تو چرا زن نميگيري.....
و بدون اينكه اجازه حرف زدن بهم بده ادامه داد:
برو زن بگير تا وقتي مثل من پير شدي ، بچه هات عصاي دستت باشن.......
4 سال گذشت
و همسايه ي مغاز دار ما سخت بيمار شد
اوايل بچه هاش خيلي هواشو داشتن
اما بعد از 2 سال پرستاري كردن از پدرشون خسته شدن
وَ آهسته آهسته بر سر تقسيم ارث و متن وصيتنامه
اختلاف ها شكل گرفت
تا اينكه يك شب...
جلوي پدر بيمار
دو تا از بچها با هم دعواي سختي كردن
همان شب همسايه ي مغازه دار ما حالش بدتر شد
طوري كه با آمبولانش او را به بيمارستان منتقل كردن
15 روز در بيمارستان بستري بود
و بعد.....
روحش شاد و يادش گرامي
براي شادي اين مرحوم يك حمد و سوره بخوانيم و صلواتي بفرستيم
منابع:
هنرزندگي
ويكي پديا
ستاره
روان هيربد
خبرگزاري ميزان
ايسنا
***
اختلال آزارخواهي جنسي، يك نوع اختلال نابهنجاري جنسي تلقي مي شود
***
يك انسان مبتلا به مازوخيسم از عذاب و شكنجهاي كه خودش متحمل ميشود؛ لذت جنسي كسب ميكند
***
كانون اصلي اين نابهنجاري جنسي تحقير شدن، كتك خوردن، به بند كشيده شدن يا رنج بردن به هر شكل ديگر مي باشد
***
مازوخيسم در واقع نقطه مقابل انحراف جنسي ساديسم (ديگر آزاري) است
***
طبيعتا افرادي كه مازوخيست يا آزار طلب مي باشند به دنبال افرادي مي گردند كه داراي تمايلات دگرآزاري يا ساديسمي هستند
***
بطور كلي مازوخيسم ها، خفت طلب و داراي عزت نفس پايين بوده و به هر طريقي خود را به شخص مورد علاقه شان تحميل مي كنند و هر گونه توهيني را از سمت او مي پذيرند و همه گونه خود را در اختيار شريكشان قرار مي دهند و از توهين و زجر كشيدن و شنيدن حرفهاي ركيك، لذت مي برند
***
برده جنسي (slave) از جمله افرادي با اين ويژگي ها هستند
***
علائم و نشانه هايي كه در افراد داراي مازوخيسم مي توان ديد عبارتند از:
*
به طور شديد و مكرر رفتارها، اميال يا تخيلات برانگيزنده قوي جنسي مربوط به آزار جنسي، تحقير شدن، كتك خوردن، به بند كشيده شدن يا هر عمل رنج آور ديگري ديده مي شود.
*
در واقع فرد تمايل دارد كه در جريان رابطه جنسي درد، تحقير يا به بند كشيده شدن را تجربه كند.
*
فعاليت آزار خواهانه مهمترين منبع تحريك جنسي است و يا براي اقناع جنسي ضروري است.
***
ديگر نشانه هاي آزارخواه و رابطه جنسي آن ها:
*
تحقير شدن حين رابطه جنسي برايشان لذت بخش است.
*
لذت بردن از مورد فحاشي قرار گرفتن و از شنيدن الفاظ ركيك در رابطه جنسي
*
بسته شدن دستان و پاها و مورد آزار فيزيكي قرار گرفتن
*
خودداري از برقراري رابطه جنسي تا زماني كه با اجبار همراه باشد *
رابطه جنسي بدون ملايمت روحي
* عدم تمايل به معاشقه و پيشنوازي در رابطه
*
مورد تجاوز قرار گرفتن يا رابطه جنسي به اجبار و تمايل به رابطه جنسي همزمان
***
طبق ديدگاه روانكاوي مازوخيسم جنسي به تجربيات تلخ دوران كودكي و نفرت و خشم سركوب شده آن دوران بر مي گردد.
*
اين تنفر و خشم سركوب شده از خود سبب مي شود تا شخص با آسيب رساندن به خود احساس آرامش كند و در واقع از خود انتقام بگيرد.
*
افراد مازوخيسمي براي ارضاء تمايلات جنسي خود نياز به آسيب ديدن جسماني وتحقير رواني و حتي نياز به لگد مال شدن را احساس مي كنند.
***
مازوخيسم اختلالي است كه شدت آن با گذشت زمان بالا مي رود، همچنين در موقعيت هاي كه فشارهاي رواني افزايش مي يابد تمايلات مازوخيسمي نيز شدت مي گيرد كه مي تواند منجر به آسيب جدي جسماني هم گردد، به همين جهت بايد هر چه زودتر براي درمان آن اقدام كرد.
*
براي پيشگيري از بروز اختلالات جنسي چون آزار خواهي آموزش نكات تربيت فرزند و دريافت مشاوره در زمينه تربيت جنسي از جمل راهكارهاي موثر است.
***
به دليل پايداري مازوخيسم درمان آن سخت و زمان بر است.
***
بسياري از افراد در آميزش جنسي خود به اعمال دردناك خفيفي مثل گاز گرفتن، نيشگون گرفتن و سيلي زدن مبادرت ميورزند. وقتي هر دو شريك جنسي از اين اعمال لذت ميبرند، اين رفتارها لذت جنسي را افزايش ميدهند.
*
اما افراد آزارگر و آزارطلب غالباً نه تنها از اعمال دردآور خفيف پا را فراتر ميگذارند بلكه تنها با توسل به اين رفتارها ميتوانند به لذت جنسي برسند.
***
آزارگري و آزارطلبي هم در روابط دگر جنس گرايانه و هم در روابط همجنس گرايانه روي ميدهند، ازارگري و آزار طلبي جنسي بهطور كلي چندان شناخته شده نيست و هنوز تحقيقات بر روي ان ادامه دارد.
***
براي آزارگري و آزارطلبي پنج ويژگي را ميتوان شاهد بود:
*
توافق در مورد اينكه كدام يك مسلط و كدام يك مطيع باشند.
*
آگاهي هر دو شريك جنسي از نقشي كه بر عهده دارند.
*
رضايت هر دو طرف.
*
حال و هواي جنسي.
*
آگاهي هر دو طرف از اينكه رفتارشان ماهيتي آزارگرانه-آزار طلبانه دارد
***
افراد دچار آزارخواهي جنسي، ممكن است در دوران كودكي تجاربي داشتهاند كه آنها را متقاعد كرده كه درد كشيدن، پيششرط لذت جنسي است.
*
حدود ۳۰٪ مبتلايان به آزارخواهي جنسي، تخيلات آزار گرايانه نيز دارند. آزارخواهي اخلاقي عبارتست از احساس نياز به رنج كشيدن كه همراه تخيلات جنسي نيست.
***
مازوخيسم (خودآزاري يا آزارخواهي جنسي) نام خود را از فعاليتهاي لئوپولد فون زاخر-مازوخ رماننويس اتريشي قرن نوزدهم گرفته است كه شخصيتهاي داستانهايش از اينكه مردان با آنان بدرفتاري كنند و بر آنها تسلط يابند لذت جنسي ميبردند.
***
افرادي كه به انواع بيماريهاي رواني مانند اسكيزوفرني، عقبماندگي ذهني و اوتيسم مبتلا هستند به شيوههاي متفاوت اقدام به خودآزاري ميكنند
***
فرزندان خانوادههايي كه به نوعي خودآزاري را تجربه كردهاند بيشتر به اين حالات مبتلا ميشوند، قطعاً زماني كه هر كدام از والدين اين اقدامات را انجام دهند فرزندان نيز همانندسازي ميكنند بنابراين افرادي كه تجربه خانوادگي دارند بيشتر خودآزاري را تجربه ميكنند ***
فرويد معتقد است كه آزارخواهي، ناشي از برگشت تخيلات تخريبي به طرف خود است.
*
اينگونه افراد ممكن است در دوران كودكي تجاربي داشتهاند كه آنهارا متقاعد كرده است كه درد كشيدن پيش شرط لذت جنسي است
***
مازوخيزميها احساس ميكنند منزوي شده، حامي ندارند و كسي آنها را درك نميكند، خودزني معمولاً باعث به جا ماندن علامت يا صدمه به بافتها شده و ميتواند هريك از رفتارهاي بريدن، سوزاندن (يا «داغ زدن» با اشياي داغ)، سوراخ كردن يا خالكوبي كردن افراطي بر بدن، كندن پوست يا بازكردن دوباره زخمها و كندن مو (تريكوتيلومانيا)، كوبيدن سر به جايي، ضربه زدن (با چكش يا ديگر اشيا)، شكستن استخوان را شامل شود
***
مازوخيزم ميتواند در هر سني از قبل از نوجواني تا سالمندي انجام شود.
***
فاكتورهايي مانند سن، تاريخچه خانوادگي، نوع زندگي، مشكلات مربوط به بيماريهاي ذهني و سوءمصرف الكل ميتواند خطر اين اختلال را افزايش دهد
***
متأسفانه اغلب افرادي كه خودزني ميكنند نوجوان هستند و برخي مواقع خودآزاري بين افرادي متداول است كه در خانوادهاشان كسي خودكشي، خودزني يا اعمالي در رديف خود ويرانگري انجام داده است
***
انواع بيماري مازوخيزم
*
مازوخيزم رواني، مازوخيزم احساساتي و مازوخيزم جسمي يا فيزيولوژيكي
***
مازوخيزم رواني
*
مازوخيسم رواني
*
مبتلايان به اين نوع مازوخيسم، جز دشنام و خفت و خواري چيزي نميطلبند و زخم زبان، اهانت و ناسزا آنها را به اوج لذت ميرساند. البته بايد توجه داشت كه اين نوع مبتلايان هنگام آميزش جنسي، ميلي به تحمل آزار ندارند بلكه از شنيدن كلمات ركيك و اهانت آور، لذت ميبرند.
***
مازوخيزم احساساتي
*
بعضي از افراد مبتلا به مازوخيزم كه معمولا كم رو، جاهل و بي سواد هم هستند، از آشكار شدن انحراف خويش خودداري مي كنند و به درون خود پناه ميبرند.
*
اين افراد ميكوشند با تجسم صحنه هاي مختلف مازوخيزم از راه فكر و خيال، تمايلات غير عادي خود را ارضا كنند. اين دسته از منحرفان مازوخيزم را مازوخيزم هاي احساساتي و انحراف آنها را مازوخيزم احساساتي گويند.
***
مازوخيزم فيزيولوژيكي
*
مازوخيزم فيزيولوژيكي كه شديدترين و واقعي ترين نوع مازوخيزم است حالتي است كه انسان را وا ميدارد تا از احساس درد و رنج، لذت ببرد و بدن خود را با اشتياق در معرض زجر و درد و عذاب قرار دهد. براي شخصي كه به انحراف مازوخيزم فيزيولوژيكي مبتلاست، درد مفهوم ديگري از خود نشان ميدهد و حتي باعث لذت و شعف فرد ميشود.
*
مبتلايان به اين نوع مازوخيزم كه تعدادشان از مبتلايان به دو نوع ديگر بيشتر است، از آزار هاي بدني مانند شكنجه، پاره شدن پوست و گوشت و يا سوختن بدن خود لذت ميبرند و چنانچه اقدامي براي درمان آنها صورت نگيرد، سرانجام خود را از بين خواهند برد.
***
ملاكهاي تشخيصي مازوخيسم ( آزارخواهي جنسي )
DSM5
*
A– در طول يك دوره حداقل ۶ ماهه بطور شديد و مكرر رفتارها، اميال يا تخيلات برانگيزنده قوي جنسي مربوط به اعمال واقعي (غيروانمودي) تحقير شدن، كتك خوردن، به بند كشيده شدن يا هر عمل رنج آور ديگري ديده ميشود.
*
B– رفتارها، اميال و تخيلات جنسي سبب ناراحتي چشمگير باليني يا اختلال در كاركرد اجتماعي، شغلي يا ساير حوزههاي مهم كاركردي شخص ميشود.
***
سازمان بهداشت جهاني اين اختلال را بصورت تركيب با آزارخواهي جنسي به نام آزارگري آزارخواهي معرفي كرده است و ملاكهاي زير را براي اين انحراف جنسي دارد:
*
فرد تمايل دارد كه در جريان رابطه جنسي حداقل يكي از موارد زير را ايجاد يا دريافت كند:
*
درد
*
تحقير
*
به بند كشيدن
*
فعاليت آزارگري آزارخواهي مهمترين منبع تحريك جنسي است و يا براي اقناع جنسي ضروري است.
*
ملاكهاي كلي اختلال رجحان جنسي بايد موجود باشند:
*
فرد به طور مكرر دچار اميال يا تخيلات جنسي عميق مربوط به فعاليتها با اشيا غير عادي ميشود.
*
فرد بر اساس اين اميال غيرعادي عمل ميكند يا بر اثر آنها به ميزان زيادي دچار ناراحتي ميشود.
*
رجحان غيرعادي فرد حداقل ۶ ماه دوام يافته است.
***
حداقل سن براي گرفتن تشخيص اين اختلال ۱۹ سالگي ميباشد، هر چند در دوره ي كودكي و بلوغ در مورد شروع خيالپردازيهاي اين اختلال هم گزارش شده است. تداوم اين اختلال به ناراحتي ذهني، بيماري روان پزشكي، فزون خواهي جنسي و تكانشگري جنسي مرتبط ميباشد و به طور كلي روند اين اختلال با افزايش سن تغيير ميكند
***
درمان مازوخيسم سختتر از خودآزاري است، زيرا اختلال مازوخيسم پايدار است اما در خودآزاري فرد، درمان ميشود.
***
تشخيص خود آزاري روحي از خودآزاري جسمي بسيار مشكلتر است. براي نمونه فردي كه رژيم غذايي را رعايت نميكند خود آزاري جسمي و فردي كه به تفريح و نشاط خود اهميت نميدهد نيز خودآزاري روحي ميكند
***
گردآوري ابوالقاسم كريمي
پنج شنبه - ۲۴ مرداد ۱۳۹۸
منابع:
پارسي طب
هنر زندگي
برترين ها
نمناك
هالي زندگي
مجيب
ميگنا
***
ساديسم عبارت است از علاقه به آزار رساندن ديگران به صورت جسمي، رواني و جنسي، طوري كه اين آزار رساندن موجب لذت و آرامش فرد آزار رسان شود
***
اين افراد از تحقير و تمسخر و آزار روحي يا جسمي و جنسي افراد به خصوص در حضور ديگران لذت زيادي مي برند و گاهي رفتارهاي پرخاشگرانه يا جنايتكارانه از خود بروز مي دهند
***
مثلا شوهري كه در حضور ميهمانان همسر خود را شماتت و تحقير مي كند، يا پدري كه فرزندش را در جمع سرزنش مي كند، يا رئيسي كه از آزار روحي كارمندان زيردست خود لذت مي برد و يا معلمي كه عادت به ناچيز شمردن و تحقير شديد دانشآموزان خود دارد
***
اين افراد در روابط زناشويي، همسر خود را مورد ضرب و شتم و شكنجه قرار داده و احساس لذت مي كنند
***
هنوز علت كاملا مشخصي براي ديگرآزاري مشخص نشده است و اطلاعات كمي در مورد زمينههاي ژنتيكي يا خانوادگي افراد مبتلا وجود دارد
***
اين مشكل از چه سني شروع مي شود؟
*
در دوران نوجواني و اوايل بزرگسالي خود را نشان مي دهد و هيچ گونه ارتباطي با سوء مصرف داروها، بيماري هاي جسمي يا ضربه مغزي قبلي ندارد
***
چه تفاوتي بين ساديسم و اختلال شخصيت ضد اجتماعي وجود دارد؟
*
در اختلال شخصيت ضد اجتماعي، فرد آزاررسان، به دليل لذت بردن ديگران را آزار نمي دهد، ولي فرد مبتلا به ساديسم از آزار دادن و صدمه زدن به ديگران، احساس لذت مي كند
***
اين اختلال چه عوارضي را به دنبال خواهد داشت؟
*
همانند ساير اختلالات روان پزشكي، به مرور موجب كاهش عملكرد شغلي و اجتماعي فرد مي شود.
*
نزديكان و يا همكاران وي، از او كناره گيري مي كنند و در مواردي كه آزارهاي جنسي يا جسمي شديد باشد، مشكلات قانوني نيز پيدا خواهند كرد
***
اختلال آزارگري جنسي (ساديسم) عبارت است از وارد كردن رنج و آزار جنسي يا رواني به شخصي ديگر براي آنكه تحريك جنسي ايجاد شود
***
نشانه هاي آزارگري جنسي
*
نشانه ها و علائمي كه در آزارگران جنسي ديده مي شود عبارتند از:
*
تخيلات و نياز جنسي و يا رفتارهايي كه در طي آن ها قرباني را زجر مي دهد، اين افعال مي تواند به صورت كلامي و يا جسماني باشد. آزارگر جنسي با تحقير و ايجاد درد در فرد مقابل از لحاظ جنسي تحريك مي شود.
*
درد، تحقير يا به بند كشيدن از جمله كارهايي است كه آزارگر جنسي علاقه دارد حداقل يكي از آن ها را در طي رابطه انجام دهد. *
فعاليت آزارگري مهمترين منبع تحريك جنسي است و يا براي رسيدن به اوج لذت جنسي ضروري است.
*
از ديگر ويژگي هايي كه آزارگران در رفتار و افكار خود دارند؛ عبارتند از:
*
عدم تمايل به معاشقه و پيشنوازي
*
داشتن افكار مداوم پيرامون برقراري رابطه جنسي
*
استفاده از الفاظ ركيك و فحاشي جنسي و متلكهاي جنسي
*
ميل آسيب به اندامهاي جنسي فرد مقابل
*
خيانت و تنوع طلبي، رابطه جنسي با روسپيان، تجاوزات جنس
*
برخي خيال پردازيهاي جنسي همانند رابطه جنسي گروهي و يا سهيم كردن شريك جنسي با فردي ديگر
*
برقراري روابط جنسي با افراد متعدد و آسيب رساندن فيزيكي به آنها ***
ساديسم مي تواند به شكل هاي مختلف انجام شود از اين رو آن ها را در سه دسته طبقه بندي كرده اند:
*
ساديسم ذهني : حالتي است كه شخص ساديستيك به جاي اينكه به ديگران آزار و اذيت وارد كند، صحنه هاي اعمال ساديسمي را در ذهن و تصور خود مجسم مي كند و از آنها كسب لذت مي كند . *
ساديسم سمبوليك : يك حالت انحرافي و غير عادي رواني است كه مبتلايان آن، به جاي وارد كردن زجر و شكنجه بدني به ديگران، كوشش مي كنند با تحميل حالات مخرب رواني مانند توهين و تحقير كردن و پايمال كردن شخصيت افرادي كه با آنها برخورد دارند، براي خود يك حالت ارضاء رواني ايجاد مي كنند
*
ساديسم بدني : انحراف ساديسم واقعي يا ساديسم بدني يعني افراد مبتلا به اين نوع ساديسم، كسب لذت جنسي را در تحميل آزار و اذيت بدني و ايجاد دردهاي جسمي براي ديگران مي بينند و اين اعمال را بعضي اوقات حتي تا مرحله ي قتل و كشتار مرتكب مي شوند . بعضي افراد با آزار و شكنجه و كشتن حيوانات به لذت جنسي مي رسند
***
سه ويژگي ديگر شخصيتي كه مثل ساديسم، زيانآور هستند، اينها هستند:
*
خودشيفتگي يا نارسيسيسم * سايكوپات بودن يا فقدان حس همدردي
*
ماكياوليانيسم، تمايل به تسلط و سلطه به هر قيمت بر ديگران
***
روانشناسان و پژوهشگران يك پرسشنامه دقيق ۹ سؤالي تهيه كردهاند كه بر اساس آن ميتوان به طور دقيق گفت كه يك فرد ساديسم دارد يا نه:
*
از سر به سر گذاشتن مردم به طوري كه آنها بدانند من آنها را تحت كنترل داردم، لذت ميبرم.
*
از اذيت كردن اطرافيانم خسته نميشوم.
*
اگر توانايي و اختيارش را داشته باشم، به مردم آسيب ميزنم.
*
وقتي كسي را مسخره ميكنم، از ديدن ناراحت شدنش، خوشحال ميشوم.
*
بيرحمي كردن به ديگران، هيجانانگيز است.
*
از تمسخر مردم در جلوي دوستانشان، خشنود ميشوم
*
تماشاي دعوا و منازعه مردم، تحريكم ميكند.
*
در مورد اذيت كردن كساني كه آزارم دادهاند، فكر ميكنم.
*
هيچ وقت از روي عمد به كسي آزار نميرسانم، حتي اگر از آن شخص خوشم نيايد
***
علائم ساديسم
*
خودشيفتگي و خودخواهي در اين بيماران دارندان به وضوح ديده مي شود.
*
تمايل به داشتن سلطه بر ديگران و حفظ اين سلطه دارند.
*
بي رحم بودن براي اين افراد بسيار هيجان انگيز مي باشد .
*
لذت بردن از دعواي ديگران.
***
پنج عاملي كه در ساديسم موثر مي دانيم به شرح زير است:
*
زمينه ي ارثي
*
اختلال هورموني
*
روابط بيمار گونه
*
سابقه سوء رفتار جنسي
*
وجود ساير اختلالات رواني
***
ملاك هاي اختلال ساديسم جنسي در DSM به شرح زير است:
*
برانگيختگي جنسي تكرار شونده و شديد در فرد بر اثر رنجاندن رواني يا رنجاندن فيزيكي در فرد ديگري كه بايد در يك دوره ي ۶ ماهه با تخيلات، تمايلات يا رفتارهاي فرد همراه باشد.
*
شخص مبتلا به اختلال ساديسم اين تمايلات جنسي را گفته شده بر روي يك فرد بي خبر اجرا كند و يا اين تمايلات، تخيلات جنسي او ناراحتي باليني دردناكي در كاركرد اجتماعي ، شغلي و يا ديگر ابعاد زندگي او ايجاد كرده باشد.
***
حدود 3 درصد از مردم جامعه از اختلال وسواس رنج مي برند، همچنين از هر هزار نفر پنچ نفر به اختلال شخصيت ضد اجتماعي دچار هستند
*
يكي از علائم ساديسم دروغ گويي است. فرد مبتلا به ساديسم، بي شرمانه دروغ ميگويد، مردم را فريب ميدهد و مرتكب جرم ميشود تا ديگران را آزار دهد. آنها حتي با كساني كه دوستشان دارند نيز اين چنين رفتار ميكنند
***
به نظر ميرسد خشونت، سلاح، قتل و روشهاي شكنجه براي اين افراد جذاب است.
***
آنها هميشه ميخواهند در راس قدرت باشند. اگر كارها به خواستشان پيش نرود، ممكن است خشن و مهاجم شوند.
***
چه در خانه و چه در محل كار، دوست دارند قوانين سخت گيرانهاي وضع كنند و اطمينان حاصل كنند كه همه از آنها پيروي ميكنند. ***
ساديسم در زنان در مقايسه با ساديسم در مردان كمتر بيرحمانه يا كمتر خشونت آميز نيست بلكه تنها احتمال دارد زنان ساديستيك راه و روش متفاوتي از مردان براي ابراز تمايلات ساديسمي خود انتخاب كنند، روشي كه با ذات طبيعي و آنابوليك زنان هماهنگي بيشتري داشته باشد.
***
از آنجا كه رفتار و تمايلات جنسي مردانه بيشتر پرخاشگرانه و سلطهجويانه است شكل مردانه ساديسم بهتر شناخته شدهاست و بيشتر خود را نشان ميدهد
***
ساديسم در زنان تظاهر كمتري دارد چرا كه از نظر فرويد تمايلات جنسي زنان به طور غريزي به سمت مازوخيسم يا آزارطلبي جنسي ميباشد.
***
درمان ساديسم در صورتي امكان پذير است كه خود فرد تمايل به درمان داشته باشد.
***
گردآوري
ابوالقاسم كريمي
9 مرداد 1398
... و برخي اشخاص به دور از مسائلي همچون جنسيت،نژاد ، قوم ، طبقه ي اجتماعي و كشور به دنبال افراد ضعيف تر از خودشان هستند تا از آنها سوء استفاده كنند
اشكال سوءاستفاده ي آنها
1_جنسي
2_مالي
3_ وَ جسمي است
*همه ي افراد بايد نكات زير را در ايجاد روابط با ديگران رعايت كنند:
1_با افراد ساديسمي دوست نشويم
2_با افرادي كه به ديگران توهين ميكنند يا عصبي هستند معاشرت نداشته باشيم
3_نقاط ضعف خود را در جمع مطرح نكنيم
4_از گذشته و زندگي امروز خود با هر كسي صحبت نكنيم
منابع:
ويكي پديا
forum.mind.se
www.rcpsych.ac.uk
هنر زندگي
چطور
عصرايران
***
يك اختلال رفتاري رشدي است
***
معمولاً فرد توانايي دقّت و تمركز بر روي يك موضوع را نداشته، يادگيري در او كند است و فرد از فعّاليّت بدني غيرمعمول و بسيار بالا برخوردار است.
***
بسياري از اين افراد، يك يا چند اختلال رفتاري ديگر نيز دارند. همچنين ممكن است يك مشكل رواني مانند افسردگي يا اختلال دوقطبي داشته باشند
***
شايعترين اختلال رفتاري در سنين كودكي و بلوغ است، و حدود ۳٪ تا ۵٪ كودكان قبل از هفت سالگي به آن مبتلا ميشوند
***
اين عارضه بيشتر در دوران ابتدايي مدرسه براي كودكان و در هنگام بلوغ رخ ميدهد و با افزايش سن بسياري از بيماران بهتر ميشوند
***
علت بيشتر مبتلايان به عارضه بيش فعالي هنوز روشن نيست ولي گمان ميرود كه جزو بيماريهاي چند عاملي با ريشه ژنتيكي و محيط در ارتباط باشد
***
اين اختلال به ميزان سه تا پنج برابر در پسران نسبت به دختران شايعتر است
***
اگر مادر در دوران بارداري سيگار يا الكل مصرف كند، اين افراد بيشتر در معرض خطر بيش فعالي قرار دارند
***
نشان هاي افراد بيش فعال:
*
دست و پاي بيقرار، غالباً با دستهاي خود بازي ميكنند و آنها را حركت ميدهند
*
افراد بيش فعال اصولاً براي مدت طولاني نميتوانند جايي بنشينند و بايد حتماً حركت كنند، ترك صندلي يا ترك محل نشستن از نشانههاي بيش فعالي است
*
اصطلاحاً بالا رفتن از ديوار راست كه خود نشانه پر انرژي بودن كودك است اگر از حدي فراتر رود ميتواند از نشانههاي بيش فعالي فيزيكي باشد
*
نوعي ديگر از بيش فعالي، در توليد سر و صدا نمايان ميشود، افرادي كه داراي نوع اول بيش فعالي هستند نميتوانند بي سر و صدا يك جا بنشينند، آنها حتماً بايد مدام از خود سر و صدا در بياورند.
*
افراد بيش فعال همش در حال حركت و راه رفتن هستند كه قسمت عمده اي از اين حركتها از روي سرگرداني هست.
*
افراد بيش فعال به دلايل مختلف ذهني پركار دارند كه اين پركاري خود را در زياد حرف زدن نمايان ميكند.
*
افراد بيش فعالي اصلاً تحمل انتظار ندارند به عنوان مثال قبل از پايان سؤال، جواب ميدهند
*
افراد بيش فعالي تخريبگرند و ازين كار لذت ميبرند، حتي اگر كودكي كه بيش فعال است را در سن ۳۰ سالگي مشاهده كنيد باز اصلاً به بهبود زندگي توجه اي ندارد.
*
بدون فكر و بدون توجه به عواقب، كارشان را انجام ميدهند ***
اختلال كم توجهي- بيش فعالي يك كمتواني و اختلال رفتاري – رشدي است و به اين معناست كه فرد مبتلا براي متمركز كردن توجه خود دچار مشكل است. اين دشواري در تمركز ميتواند در شرايط گوناگون جلوههاي گوناگون داشته باشد. ***
اختلال كم توجهي-بيش فعالي شكلهاي گوناگوني دارد. عاديترين نوع آن به شكل دشواري در تمركز، دشواري در كنترل رفتارهاي ناگهاني و بيش از حد فعال بودن جلوهگر ميشود.
***
فرد مبتلا به اين اختلال ممكن است در رعايت وقت و يا داشتن كنترل لازم به روي وسايل خود دشواري داشته باشد ***
فرد هم چنين در دسته بندي و جدا كردن احساسات خود دشواري دارد زيرا هرآنچه كه شنيده و يا ديده ميشود تاثيري يكسان بر او دارد.
***
. فرد مبتلا به اختلال كم توجهي- بيش فعالي اغلب بيشتر از ديگران دچار بيقراري و ناآرامي ميشود.
***
بسياري از كساني كه به اين اختلال دچارند به راحتي به خيالبافي ميپردازند و به چيزهاي ديگري فكر ميكنند غير از آنچه كه در پيش روي خود دارند
***
در زايمان زودرس. اين اختلال ميتواند در دوران اوليه كودكي خود را نشان دهد و در بسياري موارد با رشد كودك اين اختلال نيز ناپديد ميگردد
***
اين اختلال با افزايش سن بهتر ميشود ولي ممكن است در بزرگسالي هم ادامه پيدا كند
***
حدود 3 تا 5 نفر از هر صد كودك دبستاني به بيش فعالي مبتلا هستند
***
اين اختلال در نوزدان نيز ممكن است وجود داشته باشد، ولي به طور معمول علائم و نشانه هاي آن، قبل از هفت سالگي بروز پيدا مي كند
***
از آنجايي كه يكي از بارزترين نشانه هاي كودكان بيش فعال عدم تمركز و بي توجهي آنهاست، معمولا در دوران مدرسه توسط معلم و يا والدين مشخص مي شود.
***
از جمله پيامدهاي عدم درمان به موقع بيش فعالي كودكان مي توان به طرد شدن توسط همسالان، بروز رفتارهاي ضد اجتماعي، گرايش به مصرف مواد مخدرافسردگي، اختلالات يادگيري و شديد اشاره داشت
***
دليل بروز بيش فعالي در كودكان تركيبي از عوامل ژنيتيكي و محيطي مي باشد. اين كودكان در بخش هايي از مغز دچار نقص جزئي هستند. از عوامل محيطي كه مي تواند در بروز بيش فعالي در كودكان موثر باشد مي توان به موارد زير اشاره داشت:
*
سيگار كشيدن يا مصرف الكل در بارداري توسط مادر
*
بروز مشكلات حين بارداري يا زايمان مادر
*
سابقه وجود اختلال نقص توجه _ بيش فعالي در خويشاوندان *
مسمويت ناشي از سرب موجود در هوا حاصل از دود اتومبيل ها و آلودگي هوا
*
مصرف غذاهاي محتوي افزودني هايي مانند شيرين كننده هاي مصنوعي، رنگ دهنده هاي خوراكي و مواد نگهدارنده غذايي
***
انواع بيش فعالي يا اختلال نقص توجه در كودكان كدامند؟
*
نوع تركيبي ( بي توجه/ بيش فعال/ تكانشگر): كودكان با اين نوع اختلال هر سه علامت را نشان مي دهند. اين نوع شايعترين نوع اين اختلال است.
*
نوع بيش فعال/ تكانشگر: كودك علائم بيش فعالي و تكانشگري را نشان مي دهد ولي قادر به حفظ توجه مي باشد.
*
نوع بي توجه ( كه به عنوان اختلال بي توجهي شناخته مي شود): اين كودكان به طور واضح فعاليت زياد ندارند، آنها كلاس و يا ساير فعاليتها را به هم نمي زنند، به همين دليل ممكن است به علائم آنها توجه نشود.
***
گردآوري
ابوالقاسم كريمي
4 / مرداد 1398
***
نكته ي مهم:من روانشناس نيستم ، علاقه مندي هستم كه مايلم ، دانسته هاي خود را در اختيار عموم قرار دهم