كريمي مشاور بيمه

مشاور شركت بيمه پارسيان

رسم زمونه

۶۹ بازديد ۰ نظر

عجب رسميه رسم زمونه

قصه ي برگ و باد خزونه

ميرن آدما ازونا فقط

خاطرهاشون بجا مي مونه

كجاست اون كوچه

چي شد اون خونه

آدماش كجان

خدا مي دونه

بوته ي ياس باباجون هنوز

گوشه ي باغچه توي گلدونه

عطرش پيچيده تا هفت تا خونه

خودش كجاهاست

خدا مي دونه

تسبيح و مهر بي بي جون هنوز

گوشه ي تاقچه توي ايوونه

خودش كجاهاست

خدا مي دونه

پرسيد زير لب يكي با حسرت

از ما آدم ها چي يادگاري مي خواد بمونه

خدا مي دونه

 


شعر (تو كجايي )

۶۴ بازديد ۰ نظر
تو كجايي؟

در گستره‌ي بي‌مرزِ اين جهان

تو كجايي؟

 

ــ من در دورترين جاي جهان ايستاده‌ام:

كنارِ تو.

 

ــ تو كجايي؟

در گستره‌ي ناپاكِ اين جهان

تو كجايي؟

 

ــ من در پاك‌ترين مُقامِ جهان ايستاده‌ام:

بر سبزه‌شورِ اين رودِ بزرگ كه مي‌سُرايد

براي تو.

 

احمد شاملو


در خيال

۶۷ بازديد ۰ نظر

شعر: مولانا 

آمده ام كه سر نهم عشق ترا بسر برم

ور تو بگوييم كه ني ني شكنم شكر برم

آمده ام چو عقل و جان وز همه ديده ها نهان

تا سوي جان و ديدگان مشعله نظر برم

آنكه ز زخم تير او كوه شكاف مي كند

پيش گشاد تير او واي اگر سپر برم

در هوس خيال او همچو خيال گشته ام

وز سر رشك نام او نام رخ قمر برم

اوست نشسته در نظر من به كجا نظر كنم

اوست گرفته شهر دل من به كجا سفر برم


يارا يارا

۷۲ بازديد ۰ نظر

شاعر: قيصر امين پور

يارا يارا

گاهي

دل ما را

به چراغ نگاهي روشن كن

چشم تار دل را

چو مسيحا

به دميدن آهي روشن كن

بي تو برگي زردم

به هواي تو مي گردم

كه مگر بيفتم در پايت

اي نواي نايم

به هواي تو مي آيم

كه دمي نفس كنم تازه در هوايت

به نسيم كويت اي گل

به شميم بويت اي گل

در سينه داغي دارم

از لاله باغي دارم

با يادت اي گل هر شب

در دل چراغي دارم

باغم بهارم باش

موجم كنارم باشم

اي پادشه خوبان داد از غم تنهايي

دل بي تو به جان آمد وقتست كه باز آيي

مشتاقي و مهجوري دور از تو چنانم كرد

كز دست بخواهد شد پاياب شكيبايي


آسمان عشق

۶۳ بازديد ۰ نظر

چنان مستم چنام مستم من امشب

كه از چنبر برون جستم من امشب 

چنان چيزي كه در خاطر نيايد

چنانستم چنانستم من امشب

بجان با آسمان عشق رفتم

بصورتگر در اين پستم من امشب 

بشوي اي عقل دست خويش از من

كه در مجنون بپيوستم من امشب 

چو وا گشت او پي او مي دويدم

دمي از پاي ننشستم من امشب


اي دل اگر عاشقي

۶۸ بازديد ۰ نظر

 اي دل اگر عاشقي در پي دلدار باش

بر در دل روز و شب منتظر يار باش

دلبر تو جاودان بر در دل حاضر است

روزن دل بر گشا حاضر و هشيار باش

نيست كس آگه كه يار كي بنمايد جمال

ليك تو باري به نقد ساخته ي كار باش

لشكر خواب آورد بر دل و جانت شكست

شب همه شب همدم ديده ي بيدار باش

گر دل و جان تو را درّ بقا آرزوست

دم مزن و در فنا همدم عطار باش  (عطار نيشابوري )


مرغ باغ ملكوت

۷۳ بازديد ۰ نظر

روزها فكر من اين است و همه شب سخنم

كه چرا غافل از احوال دل خويشتنم

اي خوش آن روز كه پرواز كنم تا بر دوست

به هواي سر كويش پر و بالي بزنم

از كجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود؟

به كجا مي روم آخر ننمايي وطنم

مانده ام سخت عجب كز چه سبب ساخت مرا

يا چه بوده ست مراد وي از اين ساختنم

من به خود نامدم اينجا كه به خود باز روم

آنكه آورد مرا باز برد در وطنم

مرغ باغ ملكوتم نيم از عالم خاك

چند روزي قفسي ساخته اند از بدنم


بپر گلي اين ور جوب !

۶۸ بازديد ۰ نظر

زنده ياد حسين پناهي

به گربه هه سنگ ميزني گنا داره!

چشمات ُوا كني اونم خدا داره !

ما همه مون بادوم يك درختيم !

كفتراي اسير تو تور بختيم !

خونه ميخواي ستون ميشيم!

خاكُ گچُ بتون ميشيم !

مرده داري؛ اين جون مون !

لاغر داري؛ اين خون مون !

روياهامون ُ ازمون نگيرين !

نگين بميرن،همه مون ميميريم!

هي كي نتونه بپره ديونه س ؟

پول نباشه قد كشيدن فسونه س؟

بپر گلي اين ور جوب !

آقا يحي منتظره !

خواستي بياي – جون حنا-

سيگار زر يادت نره!


اعتراف

۷۱ بازديد ۰ نظر
زنده ياد حسين پناهي

من زندگي را دوست دارم ولي

از زندگي دوباره مي ترسم!

دين را دوست دارم

ولي از كشيش ها مي ترسم!

قانون را دوست دارم

ولي از پاسبانها مي ترسم!

عشق را دوست دارم

ولي از زنها مي ترسم!

كودكان را دوست دارم

ولي ز آئينه مي ترسم!

سلام رادوست دارم

ولي از زبانم مي ترسم!

من مي ترسم

پس هستم

اينچنين مي گذرد روز و روزگارمن!

من روز را دوست دارم

ولي از روزگار مي ترسم!


شعر زيباي خدايا از(قيصر امين پور )

۷۷ بازديد ۰ نظر

خدايا عاشقان را با غم عشق آشنا كن

ز غم هاي دگر غير از غم عشقت رها كن

 

تو خود گفتي كه در قلب شكسته خانه داري

شكسته قلب من جانا به عهد خود وفا كن

 

خدايا بي پناهم ز تو جز تو نخواهم

اگر عشقت گناه است ببين غرق گناهم

 

دو دست دعا فرا برده ام بسوي آسمان ها

كه تا پر كشم به بال غمت رها در كهكشان ها

 

چو نيلوفر عاشقانه چنان مي پيچم به پاي تو

كه سر تا پا بشكفد گل ز هر بندم در هواي تو

 

بدست ياري اگر كه نگيري تو دست دلم را دگر كه بگيرد

به آه و زاري اگر نپذيري شكسته دلم را دگر كه پذيرد