گاهي بنگاهي دل ما شاد نكردي
حيف از تو كه ويرانه يي آباد نكردي
صدبار به گلزار خزان آمد و گل رفت
وين مرغ اسير از قفس آزاد نكردي
اي خسرو شيرين دهنان اين نه وفا بود
يك ره گذري جانب فرهاد نكردي
بايد زتو آموخت حزين رشك محبت
لبريز فغان بودي و فرياد نكردي
حزين لاهيجي